این نویسنده درباره چگونه بیان کردن واقعه عاشورا برای کودکان و نوجوانان بیان کرد: پرداختن به هر مضمون و موضوعی چه واقعه بزرگی مثل کربلا باشد چه هر موضوع ارزشی و اخلاقی دیگری باید متناسب با مسائل و دغدغههای گروههای سنی مختلف باشد؛ درباره واقعه عاشورا نیز نویسنده، شاعر و هنرمند باید جستوجو کند و وجوهی از واقعه عاشورا را بیابد که متناسب با گروه سنی باشد که هدف اوست؛ باید توجه داشته باشد که خردسالان مسائلی مثل ایثار را درک نمیکنند و باید آن را به مفاهیم ملموس تبدیل کرد. در گروه سنی نوجوان؛ اما برعکس است نوجوان به دنبال هویت خود است بنابراین باید مباحث هویتی را درباره شخصیتهای واقعه عاشورا به مخاطب نوجوان عرضه کرد. اینکه چه چیزهایی را برای هر رده سنی میشود مطرح کرد، میشود فهرست کرد که نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان معمولا آنها را در نظر میگیرند و از بین آنها انتخاب میکنند و یک اثر ادبی خلق میکنند.
اکبرلو درباره معاصرسازی واقعه کربلا و ملموس بودن آن برای کودکان و نوجوانان گفت: نکته بسیار مهم در پرداختن به وقایع تاریخی امر معاصرسازی است؛ یعنی به گونهای مطرح و روایت شود که کودک امروزی بتواند آن را درک کند و بخشی از دغدغهها و سوالات ذهنی او باشد تا بتواند آن اثر با مخاطب ارتباط برقرار کند و مضمون اصلی خود را انتقال دهد؛ بنابراین در انتخاب برشهای تاریخی، بخشهایی از تاریخ و شخصیتهای تاریخی همواره باید توجه داشت.
این نویسنده درباره ویژگیهای الگویی واقعه عاشورا گفت: از دل واقعه عاشورا یا فرهنگ عاشورا میتوان ویژگیها و مولفههای زیادی استخراج کرد که متناسب با گروههای سنی مختلف قابل استفاده در خلق آثار ادبی و هنری باشد. ویژگیهایی از جمله تقابل خیر و شر و رفتن در لشکر حق در مقابله با شر و پلیدیها مهمترین الگو در آثار ادبی است. همچنین به روابط خانوادگی در دل بحرانهای شدید میتواند درنظر قرار بگیرد مفاهیمی مثل مردانگی یا ایثار و فداکاری در راه باورهایی که انسان دارد هم از جمله ویژگیهایی است که میشود دید و استفاده کرد.
این نویسنده درباره مسائلی که در خلق آثار ادبی مهم است گفت: از میان مسائلی که در خلق آثار ادبی باید توجه شود مهمترین آن این است که با پدیدهای روبهرو هستیم که مقدس تلقی میشود و مقدس تلقی شدن اساسا با اقتضائات درام در تضاد است. در درام و در خلق شخصیتهای ادبی و هنری ما همواره باید وجوه مختلفی از شخصیت را نشان دهیم تا مخاطب بتواند با آن همزادپنداری کند و معمولا اینطور است که مخاطب با شخصیتی که مطلق خوبی باشد نمیتواند ارتباط برقرار کند؛ چراکه نمیتواند الگوی خودش قرار دهد و خود دارای ویژگیهای مثبت و منفی است و دارای نقطهضعفهایی است که سعی میکند الگویی پیدا کند که بر اساس امکان روحی و توانی که دارد الگوی او قرار بگیرد. بدیهی است اگر این الگو فاصله بسیار زیادی با او داشته باشد او نمیتواند آن شخصیت را الگوی خود قرار دهد؛ بنابراین به سراغ الگوهای ملموستر میرود این وجه قدسی شخصیتها و اتفاقات بزرگ عاشورا از جمله مسائلی است که کار نویسنده و هنرمند را سخت میکند؛ شاید یکی از علتهایی که کمتر به سراغ اینگونه وقایع رفته میشود همین مسئله است که نویسنده کار سختی را در پیش دارد و قادر به پیمودن راه نیست که بتواند یک اثر ادبی شایسته خلق کند و هم آن حالت قدسی را خدشهدار نکند.
اکبرلو درباره حضور کودکان و نوجوانان در عاشورا و روایت کردن آن برای کودکان بیان کرد: در آثار ادبی برای کودکان و نوجوانان الزامی به آن نیست که شخصیتها همسن مخاطبین باشند؛ بسیاری از شاهکارهای ادبی درباره شخصیتهایی است که بزرگسال هستند و اساسا شخصیت انسانی نیستند. در آثار فانتزی داریم که از شخصیتهای حیوانات و گیاهان و حتی اشیا استفاده شده است؛ بنابراین الزامی براین که حتما از همین شخصیتها استفاده شود نیست ضمن اینکه پیشتر گفتم که استفاده از این شخصیتها باعث میشود اثر ادبی شاخصی خلق نکنیم و از حالت قدسی آنها را خارج کنیم و به طور غریزی هیچ هنرمندی این کار را نمیکند تا برای خودش دردسر بسازد؛ از این رو ترجیحش بر این است که وقایع را از زبان شخصیتهای دیگر بیان میکند.
ثبت دیدگاه