روزی که با نامهای بزرگی همچون مهدی آذریزدی شناخته میشود که توانسته با بازنویسی متون کلاسیک و کهن به نحوی کودکان و نوجوانان را با خود همراه کند و با کتابهایی همچون « قصههای خوب برای بچههای خوب» در دل و جان کودکان و نوجوانان بنشیند.
این روز را با نام قصه گویی نیز میشناسیم، روزی که یادآور متون کهن و همچنین قصههای کهن ادبیات پارسی است که توانسته تمدن و پیشینه ما را سینه به سینه منتقل کند و کودک و نوجوان و پیر و جوان را در خود جذب کند.
خبرگزاری کتاب ایران به مناسبت ۱۸ تیر سلسله گفتگوهایی را با اهالی فرهنگ و ادب سراسر ترتیب داده است.
پیش از این ایبنا از استان یزد پیرامون ادبیات کودک گفتگویی با عنوان «ایران کشور قصههای جهان/ خاستگاه ۱۴ قصه کهن در محدوده جغرافیایی یزد است» (اینجا) و استان قم با عنوان «ادبیات کودک در حوزه دین سلیقهای نباشد/ تربیت متخصص اولویت اول» (اینجا) را منتشر کرده
است.خبرگزاری کتاب امروز نیز به مناسبت «روز جوان و ادبیات کهن»، به بازخوانی ضرورت توجه به ادبیات کهن برای نسل جوان پرداخته است.
روایت داستانهای کهن نه تنها برای کودک و نوجوان بلکه برای بزرگسالان نیز جدابیت و حال و هوای دیگر دارد، شخصیتهای کهن و تاریخی که از گذر زمان عبور میکنند، نو میشوند و به گوش مردمان این روزگار میرسند.
داستانها و افسانههای کهن جزئی از ادبیات عامه مردم است که از گذشته سینه به سینه منتقل شده و در دوران خود و دورانهای بعدی اثر گذاشتند و به صورت یک صندوقچه و هدیه ارزشمند به دست ما رسیده و موجب غنیشدن فرهنگ جوامع شدهاند.
این داستانهای ناب که از هویت و اصالت تمدن فاخر ایرانی سرچشمه میگیرد سراسر مملو از تربیت، آموزش و پرورش است و حتی از زبان و ادب ملی این مرز و بوم پاسداری میکند.
انتقال این داستانها که در میان مردم کُردزبان رنگ و جذابیتی دیگر دارد از گذشته به دلیل کمبود امکانات از طریق شفاهی مرسوم بوده و اکنون در معرض خطر فراموشی و یا تغییر و تحریف قرار دارد و ضروری است تا به دست ادیبان و هنرمندان به صورت مکتوب و یا حتی نمایش درآید تا ماندگاری آن حفظ شود.
فراموشی سنتهای کهن همانند خلعسلاح شدن در برابر تهاجمات فرهنگی است
یک کارشناس ادبی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان استان کرمانشاه در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران، گفت: قصهگویی، بیان شیرین و تاثیرگذار مباحث تربیتی و آموزههای ملی و مذهبی برای کودکان و نوجوانان است، ابزار بسیار قدرتمند برای انتقال فرهنگ غنی گذشتگان به این نسل و انتقال آن به آیندگان است.
مژگان خوشطبع ادامه داد: بیشک فراموشی این سنت همانند خلع سلاح شدن در برابر تهاجمات خُرده فرهنگهای ضعیف و بی هویتشدن است که چنین مباد و دور باد از فرزندان این سرزمین کهن.
وی افزود: باید از این داستانها در راستای تربیت فرزندان و غنیکردن فرهنگ جامعه استفاده کنیم و آن را همانند یک امانتدار به نسلهای بعدی بسپاریم.
خوشطبع افزود: شاید این صحبت و بیان این درد تکراری باشد که عدم حمایت مالی از هنرمندان و نویسندگان برای آنها بازدارنده میشود و اگر همت و غیرت نویسندگان و هنرمندان این شهر نبود، هیچ اثری نگهداری و چاپ نمیشد و این میراث کهن به دست فراموشی سپرده میشد.
این کارشناس ادبی با تاکید براینکه در جای جای کرمانشاه، افسانه و حکایتی ناب در سینه مردمان به ویژه پیران و کهنسالان جای دارد، اضافه کرد: برای این کار اهمیت و گردآوری داستانها و اختصاص بودجه، شناساندن اهمیت داستانها به قشر کودک و نوجوان و آشناکردن آنان با ادبیات کهن، آشتیدادن نسل امروز با قدما از طریق راههای مختلف مثل قصه گویی و مصورسازی نیز اهمیت دارد.
وی ادامه داد: در سالهای اخیر تلاشهای خوبی برای گردآوری، نگهداری و ثبت این داستانها و باورها و افسانههای کهن انجام شده است و بنظر من این زحمات در سالهای اخیر ملموستر بوده است، که ثبت جشنواره قصهگویی کرمانشاه در خردادماه جاری اقدام بزرگی است.
خوشطبع افزود: ثبت ملی مراسم قصهگویی که به صورت نمادین توسط کانون پرورش فکری کودک و نوجوان در پنج استان کشور شامل کرمانشاه، کرمان، خراسان رضوی، یزد و گیلان برگزار شد که با محوریت قصههای بومی محلی است.
این مسئول یادآور شد: داستانهای کهن همانند داستان معروف شاهنامه، رستم و سهراب، زال و سیمرغ، داستان تهمینه و داستانهای پندآموز سعدی بزرگ در گلستان نمونهای از حکایات کهن و جذاب این سرزمین است.
خوشطیع افزود: هنگامی که این داستانها جلوه بصری میگیرند در حافظه ماندگارتر میشوند، به ویژه برای کودکان و نوجوانان که با نمایش موجب شور و نشاط بیشتر میشود.
باید تکتک داستانهای ناب کهن ضبط شود
در این رهگذر یکی از نویسندگان معاصر کرمانشاهی در عرصه ادبیات کودک و نوجوان که دارای ۱۰اثر در این حوزه است، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران، عنوان کرد: داستانهای کهن بخشی از فرهنگ مردم و میراثی از گذشته است و میتواند در راستای انتقال فرهنگ و مسائل تربیتی تاثیرگذار باشد.
مهناز فتاحی ادامه داد: تلاشهایی در این زمینه صورت گرفته و کار بازنویسی و بازآفرینی این داستانها انجام شده تا این قصهها ماندگار شوند و روایتگریهایی انجام شده است و در هر صورت باید آن را به عنوان یک گنجینه در نظر گرفته و برای حفظ آن تلاش کنیم و با ابزار هنر و فرهنگ آن را حفظ کنیم.
وی ادامه داد: فراموشی سنتها و داستانهای کهن دورشدن از اصل و ریشه محسوب میشود، قصه و روایتگری داستانهای کهن در واقع آموزش غیرمستقیم و نامحسوس اصالت فرهنگ و تمدن به نسل امروز است.
این نویسنده کرمانشاهی تاکید کرد: اگر روی تک تک داستانهای کهن ارزشمند کار فرهنگی صورت نگیرد در معرض فراموشی قرار میگیرند در گذشته این داستانها سینه به سینه نقل میشد ولی اکنون ابزار کافی برای حفظ آن وجود دارد.
ایران سرآمد داستانهای کهن بومی است
صاحب کتابهایی همانند «باغ مادربزرگ»، «من عروسک گلهانم» و «قلب کوچک سپهر» افزود: این داستانها باید به گونهای زیبا و دلنشین بازگو شوند تا کودک احساس نکند اگر تماشگر و خواننده فیلم و کتابی از کشور دیگر باشد احساس نکند که سرزمینش از این داستانها خالی است در حالی که ایران یکی از سرآمدان داستانهای کهن بومی است، حکایاتی که هرکدام مایه مباهات و افتخار است.
فتاحی ادامه داد: داستان های کهن بومی ایرانی با توجه به جذابیتی که دارد اگر در قالب محتلف کودکان آن را معرفی کنیم بی شک مجدوب می شوند و برای آشنایی با دیگر داستان ها تشویق می شوند و این وظیفه متولیان فرهنکی و والدین است.
داستان بومی و باقدمت «کُرصیاد»
وی با اشاره به چند داستان کهن بومی نیز ادامه داد: «کُر صیاد» از کهنترین افسانههای مردم کُردزبان است، که نسبت به دیگر افسانهها قدمت بیشتری دارد.
فتاحی که دارای ۲۰۰اثرچاپ شده در مجلات و نشریات کودک و نوجوان است، ادامه داد: در این افسانه آمده که پسر صیاد برای خبر گرفتن بهار می رود که نشان از جوانمردی مردم منطقه و امید برای رهایی و نجات از زمستان و سختیها را دارد.
وی از داستان «کُر کچل» به عنوان داستان کهن دیگر یاد کرد و افزود: قصههای قدیمی که در مورد بیستون گفته شده همانند عشق «شیرین و فرهاد» از دیگر داستانهای کهن مردمان این مرز و بوم است.
فتاحی معتقد است: باید در بیان برخی قصهها، مخاطب و نوع بیان را بشناسیم تا بتوانیم متناسب با سن آنان این قصهها را بازآفرینی کنیم.
فتاحی افزود: کودکان و نوجوانان و تا حدودی بزرگسالان با این داستان ها آشنایی دارند اما این میزان کم است و بسیار جای کار وجود دارد و کشور ما سرشار از داستانهای کهن است که باید بازگو و ضبط شود.
ثبت دیدگاه