عطیهسادات صالحیان در کتاب «در اسارت نفرت» که برای نوجوانان ایرانی نوشته است، بدون مقدمهچینی به سراغ سوژه بردهداری رفته و از این جریان وحشتناک برای روایت داستان خود استفاده کرده است. او چند نوجوان را از دل تاریخ اسلام انتخاب کرده و آنها را به سوی آشنایی با حضرت سلمان(ره) میکشاند.
این اثر را انتشارات مهرستان در ۱۲۸ صفحه و به بهای ۶۰ هزار تومان برای گروه سنی ۹ تا ۱۵ سال منتشر کرده است. در شماره دوم پرونده «امام علی(ع) در آیینه ادبیات کودک و نوجوان» با عطیهسادات صالحیان، نویسنده کتاب «در اسارت نفرت» گفتوگو کردهایم تا این داستان نوجوان را بیشتر بررسی کنیم:
– چرا سوژه بردهداری را برای داستان نوجوان خود انتخاب کردید؟
نوجوانی سن مهمی است. در این دوران، نوجوان به شخصیت کاملتری میرسد و اهداف زندگیاش را مشخص میکند. مقام معظم رهبری فرمودند «باید کار کودک و نوجوان با کیفیتتر باشد»؛ باتوجه به این نکته، کار کردن برای این سن خیلی مهم است و ما نویسندههای کودک و نوجوان مسئولیت سنگینی داریم. منِ نویسنده دوست داشتم برای نوجوانها قلم بزنم تا از همین جوانی مسیر درست را بشناسند و مهمتر از همه، حب اهلبیت در قلب و جانشان قرار بگیرد.
– شما میتوانستید در داستانتان مخاطب را با هر شخصیتی از آن زمان آشنا کنید؛ چرا حضرت سلمان؟
در اینباره خیلی تحقیق کردم و متوجه این شدم که کتاب درباره حضرت سلمان مخصوصا برای نوجوانان کم نوشته شده است. اصلا خود ما ایرانیها شاید اطلاعات کمی از ایشان میدانیم. باتوجه به مقام والایی که دارند و همانطور که پیامبر(ص) فرمودند: «سلمان از ماست»، تصمیم گرفتم شخصیت بزرگ حضرت سلمان را وارد داستان کنم و در کنار واقعه غدیر، اطلاعاتی درباره ایشان به مخاطبم بدهم.
– نوشتن از واقعه غدیر چه تجربهای برای شما بود؟
نوشتن هر کتاب دینی که نویسنده ادبیات دینی مینویسد تجربهای بسیار شیرین و وصفناشدنی است؛ از احساس آرامش حین نوشتن گرفته تا لحظه به لحظه حضور آنها در زندگی. برای این کتاب هم مثل نوشتن دیگر کتابم، همین احساس را داشتم. من میدانستم قلمی که برای غدیر زده شود، نشاندهنده حدیث پیامبر(ص) است که فرمودند: «علی معالحق و الحق مع علی.».
– از چه منابعی برای نوشتن این داستان تاریخی استفاده کردید؟
تقریبا بیشتر کتابهایی را که به واقعه غدیر ختم میشد مطالعه کردم. خطبههای غدیر را چندینبار خواندم. کتابهایی را که درباره حضرت سلمان بود مطالعه کردم و حتی کتابها و مقالاتی را که راجعبه خود کشور عربستان هم بود خواندم؛ چون نوشتن کتاب به تحقیق و مطالعه نیاز دارد. حالا اگر نویسنده ادبیات دینی باشی این مطالعات باید دوبرابر باشد و کار نویسنده خیلی سخت است. ما باید درباره همهچیز بدانیم که اگر بخواهیم از خود بنویسم اشکال وارد کارمان میشود. در کنار اینها، مدام با استادان تاریخ اسلام در ارتباط بودم و اگر شبههای به وجود میآمد از آنها کمک میگرفتم.
بله، قطعا میشود چرا که نه؛ اما نظر من این بود که کتاب با این سبک زیاد نوشته شده است. دوست داشتم داستانی که برای غدیر مینویسم متفاوت باشد و از نگاهی نو و جذاب، غدیر را برای نوجوانها روایت کند.
– شما در همان فصل اول با مقدمهچینیای مناسب به سراغ موضوع اصلی قصه رفتید و نشان دادید که نمیخواهید مخاطب، سوژه اصلی را حدس بزند؛ بلکه میخواهید با دانستن سوژه، به دنبال قصه و داستان بیاید و بیشتر درگیر روایت شما شود. آیا این برداشت درست است؟ چرا درونمایه و داستانپردازی برایتان مهمتر بود؟
ببینید نوشتن برای نوجوان مخصوصا نوجوان حال حاضر، بسیار کار دشواری است. نوجوان امروز اگر ببیند کتاب خیلی مستقیم و رو با او صحبت میکند یا داستان طوری است که از همان فصل اول مخاطب میفهمد آخر داستان چه اتفاقی میافتد، قطعا کتاب را کنار میگذارد. هیچ نویسندهای دوست ندارد این اتفاق برای کتابش بیفتد. از آنجایی که تقریبا با خلقوخوی نوجوانها آشنا هستم، تصمیم گرفتم کتاب «در اسارت نفرت» را با داستانی دیگر در کنار غدیر بنویسم و پیش ببرم تا بتوانم در کنار آن هیجانات و اتفاقها، نوجوان را به غدیر برسانم.
– امروزه کتابهایی که به موضوع شخصیتهای دینی میپردازند بیش از پیش به داستانگویی و شخصیتپردازی نیاز دارند؛ زیرا این موارد، دو عاملی هستند که نوجوانان به شدت به دنبال آن هستند. کتاب «در اسارت نفرت» را چقدر در رعایت آن دو عنصر موفق میدانید؟ برای خود شما در زمان نگارش کتاب رعایت چه نکاتی مهم بود؟
دقیقا همینطور است. خود من وقتی که خواستم کتاب «در اسارت نفرت» را بنویسم چند کتابی را که مربوط به غدیر بود خواندم و دیدم اصلا هیچکدام از این موارد در آنها رعایت نشده است.
البته کتابهایی که خوب بودند هم وجود داشتند؛ اما بیشتر کتابهای دینی این مشکل را دارند و این خیلی بد است. من موقع نوشتن طرح داستان «در اسارت نفرت» مدام با خودم میگفتم باید کتابی بنویسم که جذاب و خلاق باشد، من اگر بخواهم مثل نویسندهای دیگر بنویسم که هنر نکردهام؛ بلکه فقط کاغذ سیاه کردهام، پس باید چیزی بنویسم که نگاه و ایده نو داشته باشد و نوجوان را جذب کند.
بنابراین امیدوارم توانسته باشم این نکات را رعایت کرده و نوجوانهای عزیز را به کتابهای دینی جذب کرده باشم.
ثبت دیدگاه