جمعه, ۱۸ آبان , ۱۴۰۳ ساعت ×
پ
پ

شهریار نیوز:

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «رویاهای مدفون» درباره نفرینی جدید است که سرزمین موسوم به آزنور را درنوردیده است. هر ماه، جادو از کوهستانی در نزدیکی شهر به بیرون نفوذ می‌کند و کابوس‌ها زنده می‌شوند. فقط افسونگران و جادوگران که نقش نگهبانان هر قلمرو را دارند بین مردم و بدترین کابوس‌هایشان قرار گرفته‌اند.
 
کلمنتین مدیگان وظیفه‌ محافظت از شهرستان کوچک خود را به عهده گرفته است؛ اما وقتی دو جادوگر دیگر او را به رقابت می‌طلبند، کلمنتین ناخواسته به دل نزاعی کهن کشیده می‌شود. او به دنبال گرفتن انتقام است؛ اما وقتی مخفیانه خود را به فیلان، یکی از آن دو جادوگر جوان و بسیار زیبا، نزدیک می‌کند رازها یکی پس از دیگری سر از خاک درمی‌آورند. کلمنتین حالا ناچار است برای مبارزه با نفرینی که سرزمین را احاطه کرده، با رقیب خود متحد شود، نفرینی که به نظر می‌رسد از آن رهایی ندارد.
 
اطلسی خرمانی، مترجم کتاب «رویاهای مدفون» درباره این کتاب می‌گوید: «رویاهای مدفون روایت سرنوشت دختری است که در دنیای پر از کابوس‌های زنده، پر از تهدید و پر از افرادی که خود را پشت نقاب پنهان کرده‌اند به دنبال گرفتن حق خود و در ادامه نجات اطرافیان است. کلمنتین مدیگان با وقایعی روبه‌رو می‌شود که در پشت‌شان حقایقی بسیار عمیق‌تر پنهان شده است؛ حقایقی که قدمتی صدساله دارند. حقایقی که به او نشان می‌دهند شاید حتی تمام عمرش در دروغی بزرگ گذشته است.

این کتاب رویارویی حقیقت و دروغ، باور و بی‌اعتمادی، عشق و نفرت است. کتابی که به ما می‌آموزد در دنیایی سرتاسر دروغ و ریا چطور باید دل به دریا زده و برای رسیدن به آنچه حق در نظر می‌گیریم تلاش کنیم. در صفحه صفحه این کتاب می‌بینیم که بسیاری از شخصیت‌ها را نباید در نگاه اول قضاوت می‌کردیم و به آنها مُهر خوبی یا بدی می‌زدیم. شخصیت‌هایی که در طول داستان هویت واقعی خود را رو می‌کنند و خواننده را حیرت‌زده بر جا می‌گذارند. داستان دلنشین و پرهیجان که به ناچار وادارتان می‌کند از سمتی طرفداری کرده و بی‌تفاوت از کنار شخصیت‌ها و سرنوشت‌شان نگذرید. این کتاب روایت رویایی است که مدفون شد و کابوس‌هایی که به دنبال آن چشم رو به جهان گشودند.»

 

در بخشی از متن کتاب می‌خوانیم:

«چشمانم را بستم، از شقیقه‌هایم عرق جاری بود و گوشم را به در چسباندم. شوالیه تکان نخورده بود. روبه‌روی دَر ایستاده و چون قفل بود نمی‌توانست از آن عبور کند.

با حسم که هم می‌خواست در امنیت بماند و هم عطشی که برای رودررو شدن با شوالیه داشتم در تقلا بودم. کسی پشت سرم خس‌خسی کرد. چرخیدم و فیلن را دیدم که روی زمین دراز کشیده بود. با صورت رنگ‌پریده و درهم‌رفته از درد داشت به من نگاه می‌کرد. دستش را روی شکمش و جایی که داشت از آن خون بیرون می‌زد گذاشته بود. بخشی کوچک و سرد در وجودم از اینکه او را چنین حقیر، زخمی و ناتوان می‌دید خوشحال بود.».

 

انتشارات آذرباد کتاب «رویاهای مدفون» نوشته ربکا راس با ترجمه اطلسی خرامانی را در ۴۲۴ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و به بهای ۲۴۰ هزار تومان ویژه نوجوانان منتشر کرده است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.