شهریار نیوز:
نوجوانی زمانی متمایز از کودکی و جوانی میشود که هویت این دوره رشد و این گروه سنی را مستقل ببینیم و ساختارش را متناسب با خودش ساماندهی کنیم. این مسئله اهمیت «هویت» را به ما گوشزد میکند. مسئله هویت و مرحله هویتسازی نوجوانان روزبهروز در دنیا مهمتر میشود؛ این را میشود از سرمایهگذاریهای کلان بر تولید محصولات فرهنگی ویژه نوجوانان فهمید. یکی از این محصولات، ادبیات داستانی است که مختص به خود نوجوانان و دنیای پُرماجرایشان تألیف و منتشر میشود.
در ایران نیز ادبیات داستانی نوجوان داریم و سالهای سال آثار باکیفیتی نیز برای این گروه سنی تولید شده است؛ اما با توجه به روز جهانی «نوجوان» و اهمیت مسئله هویت نوجوانان، با فرزانه فخریان، نویسنده و پژوهشگر ادبیات نوجوان گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید:
– هویت و هویتیابی یکی از مراحل بسیار مهم رشد انسان است که بخش بزرگ آن در دوره نوجوانی انجام میشود. هر یک از حوزههای مرتبط به نوجوانان درباره این مرحله وظایفی بر عهده دارند. وظیفه ادبیات داستانی چیست؟
ادبیات داستانی هم تخیل دارد هم واقعیت، هم تاریخ را دارد هم آینده را، پس میتواند آینه تمامنمای اوضاع باشد و درعین حال راهساز و راهگشا هم باشد. ادبیات داستانی محمل تجربهٔ زندگی است و نوجوان در این گونه از ادبیات با تنوعی از زیستهها روبهروست که برایش تصویرهای مختلفی را میسر نشان میدهند. شاکله ادبیات داستانی و محتوای آن هردو هویتساز هستند.
– به نظر شما هویت نوجوانان باید چه جایگاهی در داستاننویسی و داستانپردازی یک نویسنده داشته باشد؟
چه نویسندهای که برای نوجوان مینویسد چه آن پدیدآوری که مسائل بزرگسالی را دستمایه قرار میدهد، باید در نظر بگیرند که نوجوان حالا در پی یافتن جایگاه و مناسباتش با جهان و همهٔ پدیدههای آن یعنی هویت است؛ پس هر تولید ادبی که به نحوی به دست او برسد بر هویتیابی او اثر دارد.
– هویت یک فرد ابعاد مختلف دارد: از فردی و خانوادگی گرفته تا اجتماعی و مذهبی و ملی. به نظر شما تاکنون در ادبیات نوجوان تألیفی بیشتر به کدام بُعد پرداخته شده است؟ آیا کیفیت همان پرداخت هم راضیکننده بوده است؟
در فضای تألیفی ادبیات داستانی، نوجوان یکی در گروه همسالان و متعاقب آن، در اجتماع تعریف شده است. هر دوی این پرداختها هم در عموم موارد فردی بوده است و کمی هم مذهبی و ملی. موارد زیادی سراغ ندارم که سراغ مواجهات اجتماعی یا مذهبی نوجوان متناسب با سن خودش رفته باشیم.
– اگر بخواهید پیشنهاد دهید که به یکی دیگر از ابعاد فراموششده در ادبیات داستانیمان بپردازند و جان دوباره به آن دهند، کدام بُعد هویت نوجوان را پیشنهاد میکنید؟ چرا؟
من جای خالی هویتنشانی به نوجوان در مواجهه با تمام جهان اطرافش به عنوان یک منتظر فعال را خالی میبینم. این موضوع صرفاً مذهبی و اعتقادی نیست؛ بلکه اصل همیشگی رشد و عبودیت است و از ازل برقرار بوده، اما کمتر به آن در ادبیات داستانی نوجوان پرداخته شده است. نوجوان در آستانه مسئولیتپذیری به عنوان یک انسان پویا، آگاه و مطالبهگر، لازم است توجهش به موضوع انتظار در همهٔ ابعاد حیاتش جلب شود.
– به نظر شما هویت و هویتیابی نوجوانان بهتر است سوژه نویسندگان شود یا در شخصیتپردازی بیشتر بروز پیدا کند؟
هویت نوجوانی باید ساختار اصلی و بنیادین یک اثر داستانی را شکل بدهد و از همان منظر خودش را نشان دهد. به تجربه تا امروز دیدهایم که پرداخت قصه و روایتی که مشخصاً به هویت میپردازد چنان دشوار بوده که نتیجه مطلوبی نداشته است.
– چرا برای برخی از نویسندگان هویت مخاطب نوجوانشان دغدغه است و برای برخی نیست؟
اگر نویسنده هویت را در نوجوانی مسئله نداند پس در کدام دوره سنی به این موضوع باید پرداخت؟ اگر نویسندهای به هویت اهمیت میدهد از آگاهیاش است و نویسندهای که آن را کوچک میشمرد یا در نظر نمیگیرد، به بیراهه میرود. البته این را هم در نظر بگیریم که از هویتسازی و هویتنشانی گریزی نیست و همواره هر محصول فرهنگی مثل ادبیات داستانی در حال تعامل با هویت است.
– به مناسبت روز جهانی «نوجوان»، لطفا یک داستان یا رمان هویتساز یا پرداختهشده به مسئله هویت نوجوانان را به مخاطبان پیشنهاد دهید.
رمان «به من بگو قارتال» نوشته فرانک انصاری از انتشارات سوره مهر از جدیدترین آثاری است که خواندهام و به نظرم برای نوجوانِ در پی هویت، مفید و خواندنی است.
ثبت دیدگاه