این رمان شامل چهار فصل است که در هر فصل یک شخصیت ماجرایی را روایت میکند. در فصل نخست، حارث بن نعمان فهریِ بادیهنشین بر اساس خواب هولناکی که میبیند عزم مدینه میکند. او که نیت بدی در سر میپروراند قصد دارد با پیامبر ملاقات کند و پرسشهایش را در خصوص ولایت حضرت علی بن ابیطالب مطرح کند. او پا در رکاب شترش که حمار نام دارد به این سفر میرود. گرچه آرزویش این بود به جای حمار، اسبی داشته باشد.
«کاش اسبی تندرو داشتم و زودتر به مدینه میرسیدم. اسبی که مردی خشمگین روی آن سوار بود و آن مرد من بودم که قرار بود مثل هیولایی شجاع وارد مدینه شود و به خواستهاش برسد.»
حارث در طول مسیر به صورت کاملاً تصادفی با شخصیتها و چهرههای گوناگونی از جبهه موافق و مخالف امام علی (ع) برخورد میکند و طی گفتوشنودها و پرسشوپاسخهایی که میانشان ردوبدل میشود زوایای بسیاری از شأن و مرتبه حضرت علی (ع) آشکار میشود.
در فصل دوم، عبدالله بن عَمرو مُزن به شرح شجاعت حضرت علی در جریان مأموریتش به سرزمین خوش آبوهوای یمن میپردازد. نقطهای که مردم بر اثر نفوذ کلام و قدرت جذب حضرت، گروهگروه به آیین اسلام گرویدند. در صورتی که تا پیش از این ناکارآمدی صحابهای همچون خالد بن ولید باعث شده بود که گسترش اسلام در آن منطقه، امری کاملاً محال و دور از دسترس باشد.
عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر، در فصل سوم علاوه بر اینکه جایگاه امیرالمؤمنین را توصیف میکند، به ماجرای غدیر خم و جانشینی حضرت علی(ع) اشاره میکند. بیان موقعیت جغرافیایی آن منطقه از زبان عباس هوشمندی پیامبر را در انتخاب چنین مکانی به اثبات میرساند. شمار اشخاصی که در آن روز شنوای مطالب مهم پیامبر بودند هم تشریح میشود.
در فصل چهارم، عمار یاسر، صحابه سرشناس پیامبر، محاجه و مجادلهاش با عبدالرحمن بن عوف را توضیح میدهد که بحث اصلی آنها به اثبات حقانیت حضرت علی و ماجرای غدیر خم ختم میشود. در انتهای رمان هم از سرنوشت بدفرجام حارث بن نعمان فهری که اینک به مدینه رسیده و با رسول خدا سخن گفته پرده برمیدارد.
در انتهای هر بخش از این رمان، نویسنده با ایجاد پرسش یا کنشی سعی میکند روحیه کنجکاوانه نوجوان را با داستان همراه کند و او را برای خواندن بخشهای بعدی مشتاقتر سازد. در این کتاب، نویسنده آگاه با تسلط به منابع دینی قصد دارد مصداقهایی را بیان کند: مانند مرتبه والای حضرت علی، بتشکنی ایشان، فداکاری حضرت علی در لیلهالمبیت، حمایت ایشان از پیامبر در جریان سنگپرانی به رسول خدا، انفاق حضرت هنگام رکوع نماز، تخریب مسجد ضرار، مواجهه حضرت علی با قبیله هَمدان، موفقیتشان در جذب مردم یمن به اسلام و مهمتر از همه مسئله جانشینی ایشان و ماجرای غدیر خم تا از این طریق واقعیتهایی از حقانیت امام علی را برای مخاطب نوجوان دغدغهمند به مسائل مذهبی نمایان سازد. واقعیتهایی که کاملا مستند و مستدل است و برای ذکر هر رویدادی، منبع و ارجاعاتی لحاظ شده؛ حتی برای مکانها، موقعیتها، شخصیتها و اصطلاحات و لغات دشوار در پانویس توضیحاتی ارائه شده است.
آخرین کلام کتاب هم که توصیه پیامبر اکرم (ص) به عمار یاسر است که به درستی، حقیقت وجودی حضرت علی را به اثبات میرساند: «عمار، هروقت دیدی که علی تنها به راهی میرود و همۀ مردم به راهی دیگر، تو مردم را واگذار و در مسیری گام بردار که علی میرود… .».
ثبت دیدگاه