یکشنبه, ۲۰ آبان , ۱۴۰۳ ساعت ×
پ
پ



به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ روزهای ابتدایی شیوع بیماری کرونا را احتمالا همه‌مان به خوبی به یاد داریم؛ ولی نه به آن خوبی که یادآور لحظه‌های خوش باشد بلکه به خوبی‌ای که حتی لحظه‌ای از آن دوران پراضطراب را از قلم نیندازیم. نمی‌دانستیم چه اتفاقی دارد بر سر دنیایمان می‌آید و فقط به ما می‌گفتند باید یک‌سری نکات و رفتارهای بهداشتی را رعایت کنیم تا به این بیماری کُشنده مبتلا نشویم. بله، کُشنده بود! همین‌قدر صریح و پرسرعت؛ اما آیا حالا و پس از تزریق همگانی واکسن و رعایت مناسب مسائل پزشکی، درمانی و بهداشتی هنوز هم مثل گذشته از کرونا می‌ترسیم؟ به نظر می‌رسد اگر بترسیم بهتر است؛ زیرا هنوز این ویروس هست و دارد لابه‌لای پوست و گوشت بسیاری از ما زندگی می‌کند و خیلی‌هایمان را هم دوباره درگیر خود کرده است. آمارها می‌گویند بیماری کرونا دوباره دارد افراد بیشتری را مبتلا می‌کند و این می‌تواند هشداری باشد برای پدرها و مادرها و بویژه کودکان که یادشان نرود مراقبت از سلامتی امری همیشگی است نه مقطعی.

برای یادآوری کاری که ویروس‌ها با بدن انسان‌ها می‌کنند در این مطلب کتاب کودکی را پیشنهاد می‌دهیم که علمی ولی صمیمی زنگ خطر را در سرمان به صدا درمی‌آورد. کتاب «ما از ویروس قوی‌تریم» به قلم مریم اوچار با تصویرگری مروه اوزجان از آثار کودک ادبیات ترکیه محسوب می‌شود. این اثر را محرم نقی‌زاده ترجمه و نشر برکه برای کودکان ۵ تا ۹ سال به بهای ۷۶ هزار تومان منتشر کرده است. در این کتاب چه می‌خوانیم؟

قصه فرمانده‌ویروس، بازرس‌ویروس و سربازویروس است که می‌خواهند هرطور شده ویروس‌ها به بدن انسان‌ها راه پیدا کنند و آنها را مریض کنند؛ اما حالا برخلاف گذشته، انسان‌ها آگاه‌تر شده‌اند و می‌دانند برای محافظت از خود درمقابل ویروس بخصوص ویروس کووید ۱۹ که منجر به بیماری کرونا می‌شود، باید چه کارهایی انجام دهند. برای مثال بازرس‌ویروس می‌گوید: «قربان دلیل اصلی راه نیافتن به بدن انسان‌ها، رعایت شدید تدابیر بهداشتی از طرف انسان‌هاست. آن‌ها در صورت امکان از خانه خارج نمی‌شوند؛ از ماسک استفاده می‌کنند؛ مدام دست‌های خود را ضدعفونی می‌کنند؛ فاصله‌ی فیزیکی از هم را رعایت می‌کنند؛ باهم دست نمی‌دهند؛ همدیگر را بغل نمی‌کنند و دستانشان را حداقل ۲۰ ثانیه با آب و صابون می‌شوند.». اما باوجود ناامیدی‌ای که بین ویروس‌ها افتاده بود، سربازویروس با خود فکر می‌کند می‌تواند از راه کوچکترها یعنی بچه‌ها زودتر وارد بدن انسان‌ها شوند و کم‌کم بین جمعیت‌های بزرگتر وول بخورند؛ اما مارال، کودکِ این داستان که طعمه سربازویروس قرار گرفته بود، هوشیار است و پس از صحبت با مادرش، اطلاعات بیشتری درباره فعالیت ویروس‌ها پیدا می‌کند و نقشه آن ویروس را برهم می‌زند.

مریم اوچار در این داستان به اهمیت مراقبت از سالمندان مثل پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها نیز می‌پردازد و گریزی هم به شرایط ناراحت‌کننده‌ای می‌زند که کودکان به‌خاطر شیوع کرونا در خانه ماندند و به مدرسه نرفتند. او در داستانش کودکان را قوی و آگاه به تصویر کشیده و البته هشدار هم داده است که اگر مراقبت‌هایمان همیشگی نباشند، هر لحظه در معرض فریب و زرنگی ویروس‌ها هستیم تا وارد بدن‌مان شوند و مریض‌مان کنند.

یکی دیگر از نکات درخور توجه کتاب، راه‌حل‌هایی است که نویسنده به مخاطب می‌دهد: هم به بزرگسالان و هم کودکان. اوچار از بزرگسالان می‌خواهد که از بیان شیرین و کودکانه بچه‌ها استفاده کنند و در قالب ویدیو، بازی و ایده‌های جذاب، از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی استفاده کنند و بچه‌ها را کنار هم و سرگرم نگه دارند. این مساله و تکرار و یادآوری آن به ما کمک می‌کند که اگر شیوع کرونا دوباره به حد تعطیلی مدارس رسید، روحیه بچه‌ها قوی باقی بماند و دچار افسردگی نشوند؛ زیرا آنها از ویروس قوی‌ترند.

در ادامه گفتن این مساله نیز مهم است که کتاب مصور است و هماهنگ با متن، نکات بهداشتی را به کودکان نشان می‌دهد؛ یعنی آنها می‌توانند صرفا با دیدن تصاویر به اهمیت سلامتی‌شان و حفظ آن پی ببرند. درنهایت تصویرگری مروه اوزجان و رنگ‌بندی‌هایی نیز که برای یک کار کودک استفاده کرده است، نمره قبولی می‌گیرد.



منبع

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.