چه شد که ایده نوشتن این کتاب به ذهنتان رسید؟
اگر بپذیریم که دین مجموعهای به هم پیوسته از باورها و اعتقادات، اخلاق و آداب معاشرت و احکام و دستورالعملهاست، بخش سوم و ضلع سوم دین همان احکام دین در عرصههای گوناگون فردی و اجتماعی است. آیتالله شهید صدر (ره) در کتاب «حلقات» و کتاب «معالم جدیده»اش جایگاه احکام را نظامبخشی به زندگی انسان معرفی میکند. این تقسیمبندی سهضلعی همانگونه که درباره توصیف دین برای گروه سنی بزرگسال و مخاطب عام موضوعیت دارد، درباره تبیین و توضیح دین برای مخاطب کودک و نوجوان هم مصداق پیدا میکند.
من براساس ساختار و ساختمان فکری که در نظر داشتم این ایده به ذهنم رسید که اگر قرار باشد موضوع دین برای کودکان مطرح شود، ترتیب منطقیاش آن است که از باورها و اعتقادها آغاز و به اخلاق و رفتار و دستورالعملها منتهی گردد. در نوشتههایم که به لطف خدا تاکنون برای کودکان داشتهام چه در قالب شعر و قصه و چه در مقولههای مرتبط با نظریهپردازی، سعی کردهام همین مسیر منطقی و معقول را دنبال کنم. به عنوان مثال کتاب «مادربزرگ مهربون» به باورهای خدا، حضور خدا در زندگی کودک و آیهها و نشانههایی پرداخته است که کودک را با هستیآفرین آشنا میکند و همچنین در کتابهای «آرزوی دانه و هسته» و «در برابر طوفان». در کتاب «گنجی پشت دیوار» مسئله عدل و مشکل شرور مثل سیل و زلزله و مواجهه با مرگ در قالب قصههای ساده کودکانه مطرح شده است. بُعد دوم دین یعنی اخلاق و خودسازی در کتابهای دیگرم مطرح شده است؛ تا اینکه سرانجام به بُعد سوم مثلث دین یعنی احکام و دستورالعملها میرسیم که مجموعه «قصههای احکام برای کودکان» با این موضوع شکل گرفته است.
مهمترین یافته شما در نگارش این کتاب چه مواردی بوده است؟
گرچه عنوان کتاب «مجموعه قصههای احکام برای کودکان» است؛ اما محتوای کتاب عملا چیزی فراتر از احکام است. کسی که این مجموعه را مطالعه میکند علاوه بر احکام، در بسیاری از موارد با فلسفه یا بهتر است بگوییم حکمت احکام نیز آشنا میشود. علاوه بر این، در بسیاری از موارد به جز احکام و حکمت احکام به ادله و مستندات قرآنی و روایی احکام نیز اشاره شده است که شاید این نکته از امتیازات این مجموعه باشد.
نوجوانان با مطالعه کتاب «مجموعه قصههای احکام برای کودکان» با چه ابعادی از حکمهای شرعی آشنا میشوند؟
تلاشم بر آن بوده است که در گزینش احکام به ابعادی اشاره کنم که معمولا کودک در زندگی با آنها روبهرو میشود و به اصطلاح علمی مبتلا به کودک باشد. به عنوان مثال در قصه «از طلا به طوطی»، کودک در مسیر خود قطعه طلایی را پیدا میکند و در آغاز وسوسه میشود با آن چیزهای فراوانی را که میخواهد بخرد؛ اما در نهایت به راهحلی که در فقه مطرحشده میرسد. در حقیقت در این قصه اخلاق و تربیت و احکام دستبهدست هم میدهد که این نیز شاید یکی از ویژگیهای این مجموعه باشد.
به عنوان نویسندهای که تألیفاتی هم در حوزه کتابهای دینی کودک و نوجوان دارید، فکر میکنید چه چالشهایی در این زمینه وجود دارد؟
من چون احاطه و اشراف به همه نویسندگان و همه آثار آنها ندارم، نمیتوانم داوری درستی در این زمینه داشته باشم؛ اما در این خصوص به یک نکته اساسی اشاره میکنم و آن داشتن زاویهدید برای نوشتن ویژه کودک و نوجوان است. به عنوان مثال نویسنده کودک و نوجوان که میخواهد از کربلا بنویسد از بین ابعاد گوناگون حماسه، گریه، ایثار، شجاعت، مدیریت بحران و عرفان در کربلا کدام یک را برمیگزیند؟ انتخاب هر یک از زاویهها نیاز به مبنای علمی دارد که در اثر مطالعه روانشناختی ذهنیات کودک و مراجعه مکرر به منابع دینی و سروکارداشتن دائم و مداوم با کودکان و آشناشدن با دنیای آنها به دست میآید.
چه پیشنهادی در این زمینه دارید؟
پیشنهاد آن است که مراکزی که دغدغه کار با کودک را دارند افزون بر تولید محتوا در قالب شعر و قصه، به نظریهپردازی ادبیات دینی هم بیش از گذشته روی آورند؛ زیرا نظریهپردازی در تولید آثار دینی نقش بهسزایی در تصحیح و تکمیل محتواهای تولیدشده و آسیبشناسی آنها دارد.
ثبت دیدگاه