با این مقدمه قصد دارم بگویم نویسنده ایرانی هم مثل نویسندههای خارجی توان نوشتن داستان علمیتخیلی را دارد؛ فقط باید علاوه بر عناصر داستان، بر علم و دانش و افسانهها و قصههای ایرانی هم اشراف داشته باشد. میتوان با موجودات ادبیات ایرانی، جهان داستان علمیتخیلی را فتح کرد و حرفی برای گفتن داشت. ما ادبیات غنی مثل «شاهنامه» و «منطقالطیر» داریم. سیمرغ و زال و رستم و سهراب و فرانک داریم که هر کدام به تنهایی در کنار خردهماجراهای جالب و شگفتانگیز میتوانند اهرم یک داستان محکم و قوی باشند. نویسنده میتواند با بهرهگیری از موضوعات مهمی که اکنون با آنها دستوپنجه نرم میکنیم به سراغ «اگر»های جادویی برود. مثلا اگر مراقب طبیعت نباشیم چه بلایی سر جهان و خودمان میآید و در قالب داستان این جهان را ترسیم کنیم؛ البته به این معنا نیست که جهان تلخی برای نوجوان و کودک خلق کنیم. با الهام از نمونههای جذابی مثل «شازدهکوچولو» که ذهن مخاطب را در عین همدردی، به تفکر و اندیشه وامیدارد میتوان نمونههای ادبی شاد و مهیج تولید کرد و ذهن نوجوان ایرانی را درگیر حوادث و چراها و اگرهای داستان کرد.
اگرهای جادویی کم نیستند. در سرزمینی مانند ایران که هفت اقلیم است و هم بیابان دارد و هم جنگل، هم دریا دارد و هم کوه نویسنده میتواند سوژههای بسیاری را در جهت کمک به حفظ طبیعت به کار گیرد و تبدیل به داستانهای جذاب علمیتخیلی کند. جامعه ایران که بر اساس آمار رو به چاقی است و کودک و نوجوانش میل زیاد به خوردن فستفود و غذاهای آماده دارد و کمتر ورزش و تحرک دارد، اگر آینده احتمالیاش را در داستان ببیند، به مرور زمان در خوردن این غذاها کمی دقت میکند.
این چراها و اگرهای جادویی که در داستان به شکل محکم و استخواندار با درونمایه مناسب مخاطب نوجوان و کودک خلق میشود، راهی برای تفکر در نوجوان باز میکند. همین داستان تخیلی ممکن است سبب خلق تکنولوژیهای بیشتر و علوم پیشرفته شود. در این خصوص ذکر داستانهای تخیلی ژول ورن بیارتباط نیست و برای درک موضوع کمککننده است.
کار نویسنده این ژانر به مراتب از دیگر ژانرها سختتر است؛ چون علاوهبر دانستن اصول داستاننویسی و علاقهمندیها و ویژگیهای قشر نوجوان، باید به علوم و تکنولوژی هم مسلط باشد. نویسنده ایرانی این نیاز را درک کرده است و حتما در آینده کارهای جذابی در این ژانر خلق خواهد شد. برای بهترشدن و پیشرفت در این ژانر نیاز به ایجاد پویش و جشنواره داریم تا ظرفیتها و قابلیتهای فردی و ملی مشخص شود. در ایران با حجم بالای پدیدهها و بلایای طبیعی میتوان با مطالعه به سمت تولید آثار خوب رفت؛ مثلا اگر در حفظ طبیعت کوشا نباشیم در پنجاه سال بعد یا صد سال بعد جهان ما چه شکلی خواهد شد یا درباره خوراکیها و مواد نگهدارنده چه بلاهایی در انتظار بدن انسان است. حتی نویسنده میتواند با ترسیم دنیای صد سال بعد که خانهها پر از بچه و نوزاد است چشمانداز مثبت و زیبایی از آینده برای کودک و نوجوان خلق کند. به عنوان مثال ویروس کرونا میتواند تا سالها خوراک و محتوای داستانی تولید کند.
نویسنده میتواند با استفاده از ظرفیت علاقه کودک و نوجوان به دنیای ناشناخته، داستانهای بسیاری از موجودات عجیب و ناشناخته خلق کند و درونمایه و مضمون خودش را در قالب داستان به او عرضه کند. نوجوان دوست دارد با خواندن کتاب و داستان بداند فردا چه شکلی است. راستی دنیای بدون کتاب چطور دنیایی است؟
ثبت دیدگاه