به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کلر ژوبرت، نویسنده و تصویرگر کودک و نوجوان مهمان بچههای شهر کرمان بود و در نشستی ادبی به همت آفرینشهای ادبی کانون استان و با حضور اعضای مراکز فرهنگیهنری کانون شهر کرمان و علاقهمندان آزاد، کتاب «کلوچههای خدا» از این نویسنده در سالن اجتماعات شهرداری همزمان با برگزاری جشنواره، نقد و بررسی شد.
بنابر این خبر، کلر ژوبرت ابتدا درباره خودش بیان کرد: من بعد از انقلاب اسلامی ایران با اسلام آشنا شدم و با تحقیق و بررسی فهمیدم اسلام یک دین بینالمللی و همچنین کاملترین دین است. بعد از آن مسلمان شدم، ازدواج کردم و به ایران آمدم.
وی افزود: از بچگی خیلی کتابخوان بودم و خلاصهکتابها را در دفتری مینوشتم؛ ولی فکر میکردم نویسندگی کار سختی است و در آن زمان فقط نقاشی میکردم. وقتی که بچهدار شدم و برای آنها کتاب خریدم متوجه شدم دنیای کتابهای کودک جدید چقدر جذاب است؛ پس داستاننویسی و اصول آن را یاد گرفتم، همچنان کتاب خواندم و در حال حاضر نویسنده و تصویرگر کودکان هستم.
ژوبرت به مخاطبان کودک و نوجوان یادآور شد: داشتن دفترچه خاطرات و به روی کاغذ آوردن آنچه در ذهنتان است، آمادگی لازم برای نویسندهشدن را ایجاد میکند.
مهمان این نشست ادبی درباره ایده کتاب «کلوچههای خدا» گفت: من وقتی مسلمان شدم خیلی چیزهای قشنگی پیدا کردم. در مسیحیت عبادتکردن به دعا، نماز و کلیسارفتن خلاصه میشود؛ در حالی که در اسلام خوشحالکردن دیگران هم عبادت محسوب میشود و این کشف برای من الهامبخش داستان «کلوچههای خدا» بود.
مهمان نشست علت پرداختن به موضوع «خداوند» در همه داستانهایش را اینگونه توضیح داد: من قبل از اینکه مسلمان بشوم کاری به خدا نداشتم. بعد از آن و در اسلام دیدم مسلمان با وجود تمام مشغلهها و درگیریهای روزانه، دستکم در زمان نماز و سه بار در روز موظف است به خداوند برگردد و این حس زیبا در تمام داستانهای من وارد شده است.
وی به سؤال «چرا کلوچه؟» اینطور پاسخ داد: ما در فرانسه کلوچه به این شکل ایرانیاش نداریم. بهخصوص مدلهایی که داخلش هم با مواد دیگری پر میشود. خوشمزه و خاصبودن و همچنین ایرانیبودن این مدل شیرینی دلیل انتخاب من بود.
نویسنده کتاب «کلوچههای خدا» عدد هفت را چون عدد مقدسی است برای تعداد کلوچههای پختهشده از سوی خرس کوچولو عنوان کرد و افزود: کلاغ این قصه هم مثل بعضی آدمها که صادق نیستند و احساسات و خواستههایشان را مستقیم بیان نمیکنند عمل کرده است.
ژوبرت در پاسخ به سؤال بچهها درباره شخصیتهای این کتاب بیان کرد: اگر دوباره تصویرگری این کتاب را انجام میدادم رنگ خرس را به عنوان شخصیت اصلی متفاوتتر از بقیه انتخاب میکردم.
نویسنده و تصویرگر کتاب «دعای موش کوچولو» در ادامه نشست و درباره ایده این کتاب اضافه کرد: ما خیلیوقتها چیزی از خداوند میخواهیم و او به ما میدهد؛ ولی متوجه نمیشویم و همچنان انتظار میکشیم. درونمایه اصلی داستان «دعای موش کوچولو» از این مفهوم میآید.
در پایان این نشست ادبی، کلر ژوبرت درباره تکنیک تصویرگری خود بیان کرد: ابتدا با مداد رنگی و با حرکتهای کوچک مداد تصویرگری میکردم. این روش خیلی وقتگیر و سخت بود و اگر جایی اشتباه میکردم باید دوباره از اول آن صفحه را نقاشی میکردم. در حال حاضر از برنامههای رایانهای هم استفاده میکنم.
منبع
ثبت دیدگاه