این مترجم درباره جذابیت این مجموعه گفت: به نظرم این مجموعه نهتنها برای بچهها که برای بزرگسالان هم بسیار جالب است. جذابیت بصری در این سه جلد حرف اول را میزند. خرچنگ خان بهخاطر بداخلاقی و بیحوصلگیاش نمیتواند با دیگران تعامل کند و همین باعث میشود اتفاقات خندهداری بیفتد. این اتفاقات واقعاً شیرین و دوستداشتنیاند و خواننده را ذوقزده میکنند. به غیر از داستان، کمی باید درباره ژانر کتاب و فواید کتابهای کمیک بگویم؛ چراکه این کتابها متن کمی دارند و جملاتشان کوتاه است؛ از این رو بچهها بهراحتی میتوانند بخوانند، مخصوصاً بچههایی که مشکلاتی در خواندن دارند.
وی ادامه داد: خانوادهها معمولاً از کنار کتابهای کمیک ساده میگذرند، در حالی که مطالعات نشان دادهاند این نوع کتابها در تقویت مهارت خواندن در بچهها بسیار مفیدند. از آن مهمتر اینکه توانایی استنباط و استنتاج را در بچهها تقویت و ذهنشان را تربیت میکنند تا چیزهایی را که به وضوح گفته و به سادگی دیده نمیشوند، دریافت کنند. یعنی بیشتر از طریق تماشای تصاویر است که مطلب را درک میکنند و درکشان بر پایهی شواهد و دلایل است.
تمیمداری درباره تصویرگری و تاثیر تصویرگری در کتابخوانی بیان کرد: تصویرگری کتاب بینظیر است. تصاویر در عین اینکه بسیار سادهاند، دقیق و واقعی هستند. در واقع با خطوطی ساده تمام حالتها، احساسات و درونیات شخصیتها به تصویر کشیده شده است. در مدتی که مشغول ترجمهی این مجموعه بودم دائماً محو تصاویر کتاب میشدم. مطمئناً این همه جذابیت در ترغیب بچهها به خواندن مؤثر است؛ چراکه آنها اول تصویر را میبینند، بعد متن را میخوانند. اگر هم بزرگتر کتاب را برایشان بخواند که کلاً توجهشان به تصاویر معطوف است.
این مترجم درباره کتابخوان بودن کودکان با توجه به تکنولوژیهای جهان امروز گفت: درست است که تکنولوژی، جوامع و زندگی اجتماعی را بسیار تغییر داده است؛ اما هیچچیز تا امروز جای کتاب و کتابخوانی را نگرفته است. «ما» باید کاری کنیم که بچهها کتابخوان شوند. یکی از راههای تشویق کودکان به کتابخوانی این است که کتابهای کمیک برایشان فراهم کنیم؛ چراکه تقریباً مثل انیمیشن هستند.؛ یعنی مجموعهای از تصاویر مرتبط و پیدرپی که داستانی را روایت میکنند. از این رو، کودک میتواند با سرعت دلخواه خودش سیر وقایع و رویدادها را در کتاب پی بگیرد.
تمیمداری درباره سختی ترجمه کردن برای کودکان اظهار کرد: ترجمه متون کودک واقعاً سخت و وقتگیر است و ظرافتهای زیادی دارد. سختیاش به دو دلیل است. اول اینکه ما واژههای محدودی برای بیان مفاهیم برای کودکان داریم و هرچه گروه سنی پایینتر باشد، محدودیتمان بیشتر میشود و معادلیابی واژهها ساده نیست. برای مثال وقتی سطح واژه را پایین میآوریم که برای کودک قابلفهم باشد، بار عاطفی واژه تغییر میکند و مقداری معنا را تحتتأثیر قرار میدهد. در این زمینه باید کاملاً حساس باشیم. سختی دیگرش این است که گاهی محتوا و زبان کتاب به گونهای است که میطلبد با زبان شکسته ترجمه شود؛ اما ما برای کودکانی که تازه مدرسه رفتهاند و تازه خواندن و نوشتن یاد گرفتهاند، نمیتوانیم شکستهنویسی کنیم. چون شکل کلمات تغییر میکند و آنها در خواندن دچار مشکل میشوند وحافظه بصریشان به هم میریزد. از این رو، مجبوریم به زبانی بنویسیم که آنها در مدرسه آموزش دیدهاند که همان زبان معیار است.
وی در پایان گفت: این محدودیت بزرگی در ترجمه است و از محدودیت واژگانی بیشتر دستمان را میبندد. مجموعه خرچنگ خان مثال خوبی برای این مطلب است؛ چراکه بدون اغراق تمام جملات را بارها ویرایش کردهام تا به فرم دلخواه برسم. اگر مطلب ساده، روان و درست ترجمه نشود و کودک دچار بدفهمی شود یا درکش از مطلب به تأخیر بیفتد، معنایش این است که کار ترجمه درست انجام نشده است؛ اما کودک این را متوجه نمیشود، فکر میکند ایراد از خودش است که نمیفهمد! این آسیب بسیار بزرگی است که باید حواسمان به آن باشد.
ثبت دیدگاه