کتاب «هفت ماه مالی آلمیدا» به خوبی کتاب قبلی کاروناتیلاکا نیست، اما نمیتوان گفت کتاب بدی است. در این کتاب، در سال ۱۹۹۰ هستیم و سریلانکا به همان اندازه خطرناک است که در «مرد چینی» و در واقعیت است. مالی آلمیدا، عکاس خبری است که لنز دوربینش ترک خورده و گلی شده است، زیرا جسد او پس از قتل، به دریاچه انداخته شده است! ما شاهد زندگی بعد از مرگ او هستیم.
این کتاب از زاویه دوم شخص روایت میشود. کتاب اینگونه آغاز میشود: «در حالی از خواب بیدار میشوی که جواب سوالی را که همه میپرسند، میدانی. جواب «بله» است و جواب، درست مثل اینجا و بدتر از آن است.» آلمیدا مرده از خواب بیدار میشود. جسد تکه تکه او در دریاچه بیرا غرق شده، درحالی که نمیداند چه کسی او را کشته است. در کشوری با جوخههای مرگ، بمبگذاران انتحاری و قاتلان مزدور، فهرست مظنونان به طرز ناراحتکنندهای طولانی است.
این زندگی پس از مرگ است: کابوسی شلوغ که در آن ارواح با یکدیگر برخورد میکنند و زخمهایی که آنها را کشته است، به هم نشان میدهند. به دلیل خشونتی که کشور را از هم میپاشد، زخمها و ارواح فراوانی وجود دارد. کتاب، تصویری غیرعادی از زندگی پس از مرگ به تصویر کشیده است. پژواکهایی از جهنم دانته نیز در این میان وجود دارد: آلمیدا یک شب را در یک درخت میگذراند: «درخت تو با پچ پچ آدمهایی که خودکشی کردهاند، شلوغ میشود.» (در اثر دانته، کسانی که خودکشی کردهاند، به درخت تبدیل میشوند.)
در کتاب گفته میشود آلمیدا مجموعه عکسی دارد که سریلانکا را تکان خواهد داد- شواهدی وحشتناک از خشونت و فساد- و او هفت قمر دارد که میتواند با عزیزانش تماس گرفته و آنها را به آنجا برساند. در این نسخه از زندگی پس از مرگ، یک ماه برابر با یک روز است، زیرا «ماه همیشه آنجاست، حتی زمانی که شما نمیتوانید آن را ببینید». در همین حال، جسد آلمیدا در اعماق دریاچه بیرا تکه تکه شده است، مکانی مطلوب برای مدفون کردن کسانی که کشته شدهاند. «در این روز، دریاچه بیرا چنان بویی میدهد که گویی خدایی قدرتمند روی آن چمباتمه زده، رودههایش را در آب خالی کرده و فراموش کرده سیفون را بکشد.»
نقاط قوت و ضعف این رمان خیلی زود آشکار میشوند: نقطه قوت، نثر قوی و دقیق آن است. از جمله ضعفها هم میتوان به بخشهایی اشاره کرد که میخواسته رئالیسم جادویی باشد، یعنی مجموعهای از غیرممکنها که قبل از اینکه خواننده بتواند به آنها بپردازد، باید با آنها موافقت کند.
شما میتوانید بفهمید که چرا کاروناتیلاکا رمان خود را در چنین زندگی پس از مرگ دیستوپیایی قرار میدهد: این کتاب، واقعیت را منعکس میکند و در عین حال از آن فاصله میگیرد. ارواح میتوانند در «هرجایی که بدن تو بوده» و «جایی که نام تو گفته شده» حرکت کنند، اما تو نمیتوانی به پاریس یا مالدیو پرواز کنی، مگر اینکه جنازهات را به آنجا ببرند. ارواح میتوانند سوار باد شوند- استفاده مردگان از باد برای حمل و نقل. آنها میتوانند بهطور نامرئی بین زندگان حرکت کنند. از آنجا که چون مکانهای موجود محدود است، اعمال، لحظه به لحظه از منظر فرد مرده به منظر فرد زنده تغییر میکند.
این میتواند گیج کننده باشد. در اوایل، یادداشت رمزیای که آلمیدا برای یک روزنامهنگار آمریکایی نوشته بود، دوباره نوشته میشود. این مساله، اختصارات همه جناحهای درگیر در جنگ داخلی- یا آنطور که نویسنده دقیقتر میگوید، تراژدی سریلانکا- را توضیح میدهد: «LTTE- ببرهای آزادی تامیل ایلیم. یک ایالت تامیل جداگانه بخواه، درحالی که آماده کشتار غیرنظامیان تامیل و میانهروها برای رسیدن به این هدف هستی.» همه آماده سلاخی دیگرانند. «این خیلی پیچیده نیست، دوست من. سعی نکن دنبال افراد خوب بگردی، زیرا وجود ندارد.»
کتاب «هفت ماه مالی آلمیدا » نوشته شهان کاروناتیلاکا ژانویه ۲۰۲۰ در ۳۸۶ صفحه از سوی انتشارات سورت آو بوکز منتشر شده است. این اثر یکی از شش کتاب فهرست نامزدهای نهایی جایزه بوکر ۲۰۲۲ است.
ثبت دیدگاه