از مجید ملامحمدی تا کنون بیش از ۵۰ اثر در زمینه داستان، شعر و پژوهش منتشر شده است.
«دزد و شاهزاده» رمان جدید این نویسنده که شخصیت اصلی آن پسری نوجوان به نام پیمان است، در مورد افرادی است که در واقعه عاشورا در مقابل امام حسین (ع) قرار گرفتند و با ایشان جنگیدند.
ماجرا از آنجا آغاز میشود که زرعه مأمور خشن و بیرحمی که با سربازان تحت فرمانش، جلوی رودخانه فرات در کربلا ایستاده و برای چندمین بار، نمیگذارد امام حسین (ع) و یارانش، مشکهایشان را از آب گوارای آن پر کنند، مورد نفرین امام (ع) قرار میگیرد و بعد از واقعه عاشورا دچار تشنگی شدیدی میشود و شب و روز از مردم آب میطلبد؛ اما هربار که آب میآشامد، عطشش برطرف نمیشود و باز هم تشنه است. زرعه بر اثر اتفاقی عجیب، ناگهان به زمانه ما میآید و برای نوجوانی به اسم پیمان، وحشت و دردسر میآفریند. زرعه، پیمان را با زور به زمانه خود در کوفه میبرد تا او را به عنوان غلام به ابن زیاد بفروشد و پولی برای درمان عطش خود به دست بیاورد. پیمان از دست زرعه میگریزد و در شهر کوفه، سرگردان میشود. او گرفتار کوفیان بی وفاست و به دنبال راه نجات تا اینکه…
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
«شکر خدا دست و پایم باز بود. اگر مهارت از خود نشان میدادم، میتوانستم به راحتی از چنگ آنها فرار کنم و خودم را در کوچه پس کوچههای کوفه گم و گور کنم. فکر بدی نبود. طفیل برای این که من را غلامی با شخصیت و پرارزش نشان بدهد، دست و پایم را باز گذاشته بود. لابد عربها با دیدن من، با سر و وضعی که داشتم، جور دیگری رویم قیمت میگذاشتند و شکل دیگری، من را از او میخریدند.
طفیل افسار اسب و الاغها را به دست غلام سیاه داد و با عتاب گفت: «این حیوانها را ببر کنج سایهای تا کار من تمام بشود. زود باش سیاه نگون بخت و ابله. سپس مچ دست من را سفت گرفت و گفت: «با من بیا.»
اصلاً به من فرصت نداد تا با غلام سیاه خداحافظی کنم. فقط در عرض چند ثانیهای که سرم را به عقب برگرداندم، دیدم او با غصه نگاهم میکند. با احتیاط دست خود را بلند کرد و برایم تکان داد. دلم لرزید. انگار او با نگاهش به من میفهماند که چه سرنوشت غمبار یا شومی در انتظارم است.»
رمان «دزد و شاهزاده» در ۲۹۲ صفحه و به قیمت ۱۰۰ هزار تومان از سوی انتشارات کتاب جمکران وارد بازار نشر شده است.
ثبت دیدگاه