چهارشنبه, ۲۳ آبان , ۱۴۰۳ ساعت ×
پ
پ

شهریار نیوز:

به گزارش خبرگزاری ایمنا، از زمانی که مشخص شد «دونالد ترامپ» بار دیگر با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده راهی کاخ سفید می‌شود، سوالات متعددی در خصوص تحولات آینده جهان و تغییر در سیاست‌های آمریکا در قبال کشورهای مختلف مطرح شده و با توجه به سابقه او، حتی خوشبینانه‌ترین پیش‌بینی‌ها نیز احتمال تشدید تنش در عرصه‌های مختلف از جمله روابط با ایران، چین و جنگ غزه را دور از ذهن نمی‌داند.

ترامپ در زمان سخنرانی‌اش در فلوریدا و همچنین بعد از پیروزی اعلام کرد که نمی‌خواهد جنگ راه بیندازد و می‌خواهد جنگ را تمام کند، اما چنین اظهاراتی بیانگر صلح طلب بودن ترامپ نیست، بلکه احتمالاً خبر از برنامه‌ریزی او برای دستیابی هرچه سریع‌تر به دستاوردهایی در جنگ غزه، از جمله افزایش فشار بر حماس و حزب الله می‌دهد تا بتواند معادله جنگ را به نفع صهیونیست‌ها تغییر دهد. نباید فراموش کرد که ترامپ در نخستین دوره ریاست جمهوری خود، سفارت آمریکا را به بیت‌المقدس منتقل کرد، حاکمیت اسرائیل را بر بلندی‌های جولان به رسمیت شناخت و به عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و چندین کشور عربی در قالب پیمان ابراهیم کمک کرد. او همچنین در روز انتخابات پس از انداختن رأی به صندوق، در مورد ایران گفته بود که به دنبال براندازی نیست اما اجازه نخواهد داد ایران به بمب اتم برسد. این در حالی است که دستور ترور سردار سلیمانی توسط ترامپ صادر شد و توافق برجام نیز به دست او پاره شد، بنابراین آماده شدن برای مقابله با سیاست‌های خصمانه آمریکا در قبال ایران، ضروری به نظر می‌رسد.

از سوی دیگر، بنیامین نتانیاهو چهره‌ای است که شاید این روزها بیش از هرکس دیگری از انتخاب مجدد ترامپ خوشحال باشد چراکه حالا بعد از یکدست شدن کابینه‌اش، روی کمک آمریکا برای حمله به ایران حساب جدی تری باز کرده است. در همین راستا او روز یکشنبه اعلام کرد که طی چند روز گذشته سه بار با رئیس جمهور منتخب آمریکا درباره «تهدید ایران» علیه امنیت اسرائیل تلفنی گفتگو کرده و در بیانیه خود تاکید کرد ما (اسرائیل و آمریکا) در مورد تمامی ابعاد تهدید ایران و خطرات ناشی از آن، دیدگاهی کاملاً مشترک داریم.

تغییر در سیاست‌های ایالات متحده در قبال چین و روسیه، که در سال‌های اخیر به متحدان کلیدی ایران در تقابل با تحریم‌های آمریکا و اروپا تبدیل شده‌اند موضوع دیگری است که نباید از آن غفلت کرد زیرا این تغییرات، به وضوح بر روابط این دو کشور با ایران تأثیرگذار خواهد بود و منافع ایران را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مجموع این چالش‌ها سبب شده تا برخی از مسئولان کشور در روزهای اخیر موضع گیری‌های متفاوتی در خصوص روی کار آمدن ترامپ داشته باشند تا جایی که محمدجواد ظریف که خود به عنوان سرپرست تیم مذاکرات برجام، سیاست‌های خصمانه ایالات متحده در دولت نخست ترامپ را به خوبی درک کرده، در مصاحبه‌ای که خبر از تغییر دیدگاه او نسبت به سال ۱۴۰۰ می‌دهد، گفته است: «حتما ترامپ متوجه شده که سیاست فشار حداکثری او باعث شد که غنی سازی ایران از ۳.۵ درصد به ۶۰ درصد برسد و تعداد سانتریفیوژها افزایش پیدا کند، خود او اهل محاسبه است، باید محاسبه‌ای بکند و چرتکه‌ای بیندازد، ببیند که سود و زیان آن سیاست چه بوده و آیا کماکان می‌خواهد آن سیاست زیان بار را ادامه بدهد یا عوض کند؟» دیدگاهی که نشان می‌دهد، وزیر خارجه اسبق، حالا در سمت معاون راهبردی، به خوبی به اهمیت چرخش سانتریفیوژها در امتیاز گیری از دشمن پی برده است.

عباس عراقچی وزیر امور خارجه نیز شب گذشته در توییتی اعلام کرده بود: «ایران دنبال سلاح‌های هسته‌ای نیست، تمام! این سیاست مبتنی بر آموزه‌های اسلامی و محاسبات امنیتی ما است. اعتمادسازی به صورت متقابل مورد نیاز است. این خیابان یک‌طرفه نیست.» موضعی که احتمالاً بدون ارتباط با سفر رافائل گروسی به ایران در روزهای آینده نیست.

بازگشت قمارباز دیوانه و کارت‌های بازی ایران

با توجه به آنچه گفته شد، ضروری است که مسئولان دستگاه دیپلماسی و سیاست گذاران کشور، با در نظر گرفتن چالش‌های پیش رو، به صورت هماهنگ تدابیر اساسی برای جلوگیری از تهدیدهای پیش روی ایران بیندیشند تا فارغ از تلاش‌های دشمنان، منافع کشور به صورت حداکثری حفظ شود. در همین راستا با ابوالفضل بازرگان، پژوهشگر امنیت بین‌الملل به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

بازگشت قمارباز دیوانه و کارت‌های بازی ایران

ایمنا: به نظر شما چه عواملی در فضای داخلی ایالات متحده زمینه ساز پیروزی ترامپ در این انتخابات شد؟ چرا مردم آمریکا دوباره به ترامپ روی آوردند؟

بازرگان: به نظر من ترامپ در این انتخابات پیروز نشد، بلکه هریس شکست خورد. باید تفاوت این دو را درک کنیم. چند دلیل برای این اتفاق وجود دارد، اول اینکه هریس هرچقدر هم که تلاش کرد، در نهایت میراث دار ۴ سال دولت بایدن بود که عملکرد مقبولی نداشت، زیرا مسائلی مانند جنگ اوکراین و بحران اقتصادی آمریکا و تورم‌هایی که به شکل بی سابقه در آمریکا به وجود آمد باعث افزایش نارضایتی‌ها شده بود. دوم اینکه آن موجی که دموکرات‌ها در سال ۲۰۲۰ توانستند در رسانه‌ها به وجود بیاورند که به هر قیمتی باید به بایدن رأی بدهید تا ترامپ روی کار نیاید، این بار شکل نگرفت زیرا درصد زیادی از مردم سال ۲۰۲۰ این کار را انجام دادند اما در نهایت اوضاع نه تنها بهتر نشد بلکه بدتر هم شد.

ترامپ در این انتخابات پیروز نشد، بلکه هریس شکست خورد

دلیل سوم هم این است که قسمت عمده‌ای از رأی هریس به دلیل حمایت از نسل کشی در غزه، دچار ریزش شد و او رأی مسلمان‌ها و اعراب را از دست داد. از سوی دیگر بخشی از مردم آمریکا به ترامپ رأی دادند به این امید که وعده داده جنگ را تمام کند و برخی هم به حزب سوم رأی دادند که همه اینها سبد رأی هریس را کم کرد. همچنین ترامپ سرمایه گذاری بسیار خوبی روی لابی‌های ثروت و قدرت، از جمله اسرائیل و ایلان ماسک داشت و این عوامل روی سناتورها و آرای الکترال تأثیر گذاشتند.

ایمنا: گمانه زنی‌های متعددی در خصوص سیاست‌های ترامپ در قبال ایران وجود دارد، به نظر شما با روی کار آمدن او چه چالش‌ها و تهدیداتی متوجه ایران خواهد بود؟

بازرگان: با توجه به روی کار آمدن ترامپ در سه محور کلی تحولاتی رخ خواهد داد که ایران در معادلات سیاست خارجی خود باید آنها را در نظر داشته باشد، اولین مورد این است که نتانیاهو بعد از یکدست کردن کابینه خود با اخراج گالانت، از حمایت فردی مانند ترامپ برخوردار است و این وضعیت، شرایط را برای ایران سخت‌تر خواهد کرد زیرا نتانیاهو در گذشته برای حمله به ایران با مخالفت بایدن مواجه بود، اما حالا با مخالفتی برای حمله به ایران به ویژه تأسیسات هسته‌ای یا نفتی رو به رو نیست و هماهنگی او با ترامپ علیه ایران بیشتر خواهد شد، البته ترامپ هم به دنبال ایجاد جنگ همه جانبه نیست بلکه احتمالاً در قالب یک عملیات به ایران حمله خواهد کرد. همچنین اوضاع جنگ غزه سخت‌تر خواهد شد و تمرکز ترامپ بر این خواهد بود که جنگ سریع‌تر تمام شود البته نه به معنای دستیابی به صلح بلکه به معنای حرکت سریع‌تر به سمت دستاورد. حمله به تأسیسات نفتی ایران نیز دور از ذهن نیست زیرا ترامپ نگرانی بابت ایجاد بحران انرژی در جهان ندارد، اگر آمریکا نفت را گران‌تر بفروشد به نفعشان خواهد بود و بحران انرژی نه تنها عامل بازدارنده‌ای برای آمریکا نیست بلکه عامل جذابی هم هست زیرا بیشترین ضرر را به چین میزند.

نتانیاهو در گذشته برای حمله به ایران با مخالفت بایدن مواجه بود، اما حالا با مخالفتی برای حمله به ایران به ویژه تأسیسات هسته‌ای یا نفتی رو به رو نیست و هماهنگی او با ترامپ علیه ایران بیشتر خواهد شد

از سوی دیگر یکی از افرادی که از الان گفته می‌شود در تیم ترامپ حضور دارد برایان هوک است که به عنوان مسئول راهبردی گذار سیاست خارجی انتخاب شده و کارنامه مشخصی در تقابل با ایران دارد. مایک پمپئو فرد دیگری است که احتمالاً در کابینه حضور دارد و او هم فردی بوده که در ۴ سال اخیر تمرکز حداکثری روی ایران داشته است و حتی زمانی که روی کار نبود، هرسال اجلاس‌های مریم رجوی را شرکت کرد، با مسیح علینژاد دیدار داشت و صحبت‌های بسیار زیادی علیه ایران انجام داده است و قبل از انتخابات هم گفته بود که ما همه ابزارهای لازم برای به زانو درآوردن ایران را به کار خواهیم گرفت.

احتمال دیگری که باید در نظر گرفت این است که ترامپ به دنبال تمام کردن جنگ اوکراین است و این موضوع را در ایام تبلیغات انتخابات هم مطرح کرد، بنابراین به زودی با روسیه وارد مذاکره خواهد شد و با پایان جنگ اوکراین، نیاز روسیه به همراهی ایران کاهش پیدا خواهد کرد. همچنین در خصوص چین، نگاه ترامپ اقتصادی، تحریمی و تجاری است، بنابراین تمرکز او بر حذف چین از بازارهای داخلی آمریکا خواهد بود و تلاش برای ایجاد همکاری‌هایی مانند آکس و کواد (QUAD) که با هدف تهدید چین انجام می‌شد، کمتر خواهد شد، به همین دلیل مهم است که ایران در این شرایط بتواند همکاری‌های خود را با چین تقویت کند.

بازگشت قمارباز دیوانه و کارت‌های بازی ایران

ایمنا: ایران در چنین شرایطی چه راهکارهایی پیش رو دارد؟

بازرگان: ایران به طور کلی سه راهکار در پیش رو دارد؛ راهکار اول تمرکز بر این مسئله است که تلاش کنیم به توافقی با ترامپ برسیم که به شدت احتمال آن کم است اما غیرممکن نیست. راهکار دوم این است که ایران راهبرد صبر استراتژیک را ادامه بدهد، مقاومت کند و تا اتمام بند غروب برجام صبر کنیم و منتظر اختلاف میان اروپا و آمریکا بمانیم و با همکاری چین و روسیه کار را جلو ببریم. راه سوم هم این است که به نقطه نهایی بازدارندگی برسیم و سپس به سمت توافق با آمریکا برویم.

احتمال تحقق گزینه اول بسیار کم است اما اگر هم قرار باشد اتفاق بیفتد با شرایط کنونی اصلاً ممکن نیست زیرا کارت بازی ما در شرایط فعلی به شدت کم و محدود است و برای اینکه بخواهیم به نقطه مذاکره برسیم حداقلی‌ترین اقدام این است که سطح غنی سازی را به بالای ۹۰ درصد برسانیم. ما در حال حاضر هیچ شرایطی برای مذاکره نداریم زیرا نه کارت منطقه‌ای، نه کارت موشکی و نه کارت موشک‌های قاره‌پیما به حدی نیست که بتوانیم به واسطه آن امتیاز بگیریم. توان هسته‌ای حال حاضر ایران نیز مشابه گذشته است و طرف آمریکایی چنین چیزی را کافی نمی‌داند، بنابراین تنها نقطه‌ای که می‌تواند به کارت امتیازگیری تبدیل شود این است که نقطه آستانه ساخت بمب را به زیر یک هفته برسانیم و غنی سازی بالای ۹۰ درصد داشته باشیم. البته احتمال این گزینه هم بسیار ضعیف است زیرا بالاخره شروطی که ترامپ می‌خواهد به عنوان کسی که قاتل ژنرال سلیمانی بوده است، به نفع ما نیست و ما با توجه به شرایط منطقه، نمی‌توانیم به تنهایی و بدون در نظر گرفتن دیگران به توافق برسیم. درهرحال این یکی از گزینه‌هایی است که ایران در اختیار دارد اما عملیاتی نیست.

ما در حال حاضر هیچ شرایطی برای مذاکره نداریم زیرا نه کارت منطقه‌ای، نه کارت موشکی و نه کارت موشک‌های قاره‌پیما به حدی نیست که بتوانیم به واسطه آن امتیاز بگیریم

گزینه دوم ادامه دادن روندی است که ایران همیشه در پیش گرفته است و باید منتظر اقدام طرف مقابل بمانیم تا واکنش خود را مطابق آن تنظیم کنیم. این محتمل‌ترین گزینه پیش روی ایران است و با وجود اینکه گزینه مطلوب نیست پیش‌بینی می‌شود که همین راهکار انتخاب شود و باید صبر کنیم تا بعد از استقرار ترامپ ببینیم چه اقدامی انجام می‌دهد و بعد از آن واکنش مناسب را نشان بدهیم. در این گزینه راهبرد ما پیش بردن همزمان تهدید و دیپلماسی است اما متأسفانه قابل پیش‌بینی است که این روش هم جواب نخواهد داد و به احتمال زیاد هرچقدر هم که تلاش کنیم، اروپایی‌ها مکانیزم ماشه را فعال خواهند کرد و تهدیدات ترامپ و اسرائیل همزمان ادامه پیدا می‌کند. مسیر مقاومت به شکلی که آتویی دست دشمن ندهیم و منتظر اقدام دشمن بمانیم مسیر خوبی نیست و حتی احتمال اینکه جنگ یا حمله گسترده‌ای علیه ایران صورت بگیرد وجود دارد.

گزینه آخر این است که به جای اینکه صبر کنیم تا این اتفاقات رخ بدهد و بعد در شرایط سخت مجبور به حداکثر سازی قوا شویم، الان دانسته به اینکه چنین احتمالاتی وجود دارد این کار را انجام بدهیم تا بعد بتوانیم بگوییم اگر می‌خواهید توافق کنید، ما از امنیتمان مطمئن هستیم و می‌توانیم مذاکره کنیم. این مطلوب‌ترین گزینه برای ایران است اما با توجه به شناختی که از فضای سیاست گذاری کشور وجود دارد به نظر نمی‌رسد که این راهکار در دستور کار قرار بگیرد.

بازگشت قمارباز دیوانه و کارت‌های بازی ایران

ایمنا: در فضای داخلی آمریکا تلاش دارند ایران را به دست داشتن در ترور ترامپ متهم کنند، فکر می‌کنید هدف از ایجاد چنین جوی چیست؟

بازرگان: در پرونده ترور ناموفق ترامپ در ایام انتخابات که گلوله به گوش او اصابت کرد، تلاش کردند تا ایران را به عنوان عامل این حمله معرفی کنند اما موفق نشدند و مشخص شد آن شخص آمریکایی بوده است اما در روزهای اخیر اعلام کردند دو نفر را دستگیر کرده‌اند که مستقیم با ایران مرتبط بوده‌اند و قصد ترور ترامپ را داشته‌اند. به نظر می‌رسد سناریوی آنها آماده سازی افکار عمومی برای فشار حداکثری بر ایران است و این بار علاوه بر افزایش تحریم‌ها احتمال حمله به ایران هم وجود دارد. آمریکا در گذشته از حمله به ایران حمایت نمی‌کرد اما الان ترامپ در قالب یک عملیات گسترده علیه ایران، به دنبال از بین بردن تأسیسات هسته‌ای ما است تا اعلام کند من مانع دستیابی ایران به بمب اتم شدم. با توجه به چنین شرایطی بهترین راه پیش روی ایران حرکت به سمت حداکثر سازی قوا است.

بازگشت قمارباز دیوانه و کارت‌های بازی ایران

ایمنا: در مورد ترامپ گفته می‌شود که برخلاف تصویر تندرو و غیرمنطقی که از او نشان داده می‌شود، او را باید یک فرد اهل معامله دانست و می‌توان با چنین فردی معامله کرد، به همین دلیل دور از ذهن نیست که ایران هم بتواند با او معامله کند، این گزاره را تا چه اندازه درست می‌دانید؟

بازرگان: این صحبت درستی است اما نباید فراموش کنیم که او معامله را به نفع خودش و آمریکا می‌خواهد، باید پرسید معامله‌ای که در شرایط جنگ کنونی به نفع آمریکا باشد چه معنایی برای ما دارد؟ مسئله ما اصلاً این نیست که ترامپ اهل مذاکره نیست، زیرا شاهد بودیم که در دولت اولش بارها درخواست مذاکره مستقیم داشت، بله او اهل مذاکره و دیدار است اما باید پرسید بعد از آنچه اتفاقی رخ می‌دهد؟ فردی که محاسبه‌گر است و به دنبال سود و زیان است اتفاقاً به دنبال توافقی است که سود بیشتری برای او داشته باشد، اما توافقی که سود بیشتری برای ایالات متحده داشته باشد قطعاً ضرر بیشتری برای ایران دارد.

در شرایط فعلی، مذاکره یعنی قدرت هسته‌ای و موشکی نداشته باش و از گروه‌های محور مقاومت حمایت نکن و ایالات متحده به طور رسمی این شروط را اعلام کرده است

در شرایط فعلی، مذاکره یعنی قدرت هسته‌ای و موشکی نداشته باش و از گروه‌های محور مقاومت حمایت نکن و ایالات متحده به طور رسمی این شروط را اعلام کرده است. اسم چنین چیزی توافق نیست بلکه تسلیم است و با هدف کنترل تسلیحات، خلع سلاح، باز گذاشتن شرایط حمله به واسطه اسرائیل و لیبی سازی ایران انجام می‌شود.

بازگشت قمارباز دیوانه و کارت‌های بازی ایران

ایمنا: ما در گذشته مسیر مذاکره با آمریکا را پیمودیم و در عمل به تعهداتمان هم پیشگام شدیم اما دیدیم که ترامپ از برجام خارج شد، در حال حاضر نیز تیم مذاکرات هسته‌ای برجام در دولت حضور دارند، فکر می‌کنید با نظر به تجربیات گذشته رویکرد افراد حاضر در دولت نسبت به گذشته تغییری داشته است؟

بازرگان: ظاهراً افراد حاضر در دولت نسبت به قبل معتدل‌تر شده‌اند. ما شاهدیم که گفتمان آقای عراقچی نسبت به یک ماه اول وزارتش تغییر زیادی داشته است زیرا با واقعیت‌های نظام بین‌الملل مواجه شده است. واقعیات نظام بین‌الملل به دولت‌ها دیکته می‌شود و افراد مجبور به تغییر رویکرد می‌شوند، این همان بحث ساختاری رئالیست‌ها است که همیشه میگوییم ساختار مشخص می‌کند تو باید چه کاری انجام بدهی. آقای عراقچی سفری به نیویورک داشت و بارها به اتحادیه اروپا اعلام کرد که ما خواهان توافق هستیم، آقای پزشکیان هم بارها همین سخن را تکرار کرد و در سخنرانی خود در نیویورک حرف از برادری زد اما اروپا کاملاً به ایران جواب عکس داد، تحریم‌های حریم هوایی را اضافه کرد و برای اولین بار در همراهی با شورای همکاری خلیج فارس بیانیه‌ای را امضا کرد که در آن کلمه اشغال در مورد جزایر سه‌گانه ایرانی به کار رفته بود. همه این موارد نشان می‌دهد که شرایط مثل گذشته نیست و ایران مانند سال ۲۰۱۵ نمی‌تواند بگوید می‌خواهم توافق انجام بدهم و دنیا هم بپذیرد.

ایمنا: با توجه به گفته‌های شما و شرایط فعلی آیا می‌توانیم حساب جداگانه‌ای روی اتحادیه اروپا داشته باشیم و بدون توجه به آمریکا با آنها وارد مذاکره شویم؟

بازرگان: این حرف قطعاً دوباره مطرح خواهد شد و گروهی می‌گویند ترامپ روی کار آمده، ترامپ با اروپا روابط خوبی ندارد و مخالف ناتو است و بهترین زمان است که ما خودمان را به اتحادیه اروپا نزدیک کنیم. در پاسخ باید گفت که ما این مسیر را در گذشته رفتیم و دیدیم که نتیجه‌ای نداشت. ما در پروژه اینستکس همین هدف را دنبال کردیم و چندسال هم برای آن زمان صرف کردیم، آن هم در شرایطی که اروپا نگاه مثبتی به ایران داشت اما جواب نداد.

اروپا جدای از آمریکا، قبل از بند غروب برجام تا یکسال آینده مکانیزم ماشه را علیه ایران فعال خواهد کرد، بنابراین به اعتقاد من در چنین شرایطی بهترین رویکرد، حداکثر سازی قوا و حرکت به سمت ساخت بمب اتم است.

در حال حاضر شرایط بدتر هم شده زیرا نگاه اروپا به دلیل جنگ اوکراین و غزه و جریان زن زندگی آزادی، نسبت به ایران منفی شده است و اصلاً نمی‌توان انتظار داشت که اروپا با ما همراهی کند. اروپا قطعاً به خاطر جنگ اوکراین، اسرائیل، وجهه حقوق بشر و زن زندگی آزادی به ایران فشار می‌آورد و تصور اینکه ما بتوانیم اروپا را از آمریکا جدا کنیم و با آنها توافق ممکن نیست. پیش‌بینی من این است که اروپا جدای از آمریکا، قبل از بند غروب برجام تا یکسال آینده مکانیزم ماشه را علیه ایران فعال خواهد کرد، بنابراین به اعتقاد من در چنین شرایطی بهترین رویکرد، حداکثر سازی قوا و حرکت به سمت ساخت بمب اتم است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.