ماجرای «ما که خواهریم» درباره سه خواهری است که زندگی و سرنوشتی متفاوت دارند و در نهایت در کنار هم آرام میگیرند. این رمان درباره سهخواهر، سه زندگی و تصویر سه قرن است و منبع الهام نویسنده، زندگیهای دو خاله و مادرش بودهاند که هرکدام بیش از ۸۰ سال عمر کردند. در این داستان، سه خواهر با نامهای گرترود، کتی و پائولا حضور دارند که قرار است به مناسبت تولد ۱۰۰ سالگی گرترود در جشنی بزرگ شرکت کنند. بستر زمانی این رمان، قرن بیستم است و کتی، شخصیت دلپذیر پشت پرده اتفاقات است. پائولا شوهری با تمایلات خاص دارد و گرترود هم یک ماجرای نامزدی مهم را پشت سر میگذارد، او یک جاسوس را هم در خانهاش پناه میدهد.
نویسنده در پیگفتار کتاب اشاره کرده که بارها از خود پرسیده که آیا کتیف گرترود و پائولا حاضر بودند آنها را در جایگاه شخصیتهای داستانش به تصویر بکشد و پاسخی که به دست آورده بله است؛ اما حتما میخواستند روایت مخصوص خودشان را بنویسند.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم: «کتی تازه متوجه شد که از شدت ترس چشمهایش را بسته بود. وقتی جرات کرد به آرامی یکی از چشمهایش را باز کند، مردی که صدایش برای او آشنا بود، خندید. وقتی دومین چشمش را هم باز کرد، مرد گونهای را که پیشتر به آن سیلی زده بود نوازش کرد و زیرلب معذرتخواهی کرد. وقتی کتی متوجه شد هاینریش مقابل او ایستاده است، سرش گیج رفت. کمی طول کشید تا به هوش آمد. روی تخت هاینریش دراز کشیده بود و هاینریش هم لب تخت نشسته بود. آیا هاینریش او را تا آنجا آورده بود یا خودش آمده بود؟ چه اتفاقی افتاد؟ هیچ اتفاقی نیفتاد. شما میخواستید به من چاقو بزنید، ولی وقتی خون جاری شد، از هوش رفتید. هاینریش لبخند زد و محل بریدگی را روی دستش نشان داد. اوه خدایا! کار من بود؟ چقدر احمقم. خواهش میکنم مرا ببخشید! نه، نه. مطمئنم که شما همه سربازان را فراری میدادید، موضوع فقط این بود که سربازی وجود نداشت. خوشحالم که خانهام چنین مسوولی دارد. اشک کتی جاری شد. احساس بدی داشت. او در مزرعه عجب کمک بزرگی بود! درست همان شب اول دچار حمله عصبی شد و باری بر دوش هاینریش بود. فریاد زد: من بیفایدهام. هاینریش به او نگاه کرد.»
کتاب «ما که خواهریم» اثر آنه گست هویزن و ترجمه مهشید میرمعزی اخیرا در ۳۹۱ صفحه و بهای ۱۴۵ هزار تومان از سوی «نشر نو» عرضه شده است.
ثبت دیدگاه