به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، در روز های اخیر شاهد اولین سفر جو بایدن، به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده امریکا به منطقه غرب آسیا بودیم، این سفر پیشاپیش مورد توجه محافل و رسانه های مختلف قرار گرفت، زیرا به نحوی دربرگیرنده و تبیین کننده سیاست دولت جدید آمریکا در قبال منطقه و پرونده های پیچیده سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن بود.
آمریکا در شرایطی که در داخل با مشکلات متعدد اقتصادی، نظیر افزایش قیمت سوخت و افزایش تورم و… مواجه است، در عرصه خارجی و بین المللی نیز به علت حضور استعماری و توسعه طلبانه اش در نقاط گوناگون جهان با چالش های اقتصادی، سیاسی و امنیتی مختلف و پرهزینه مواجه است.
به همین جهت می توان گفت که در شرایط فعلی که احزاب رقیب جو بایدن، رئیس جمهور فعلی امریکا، با استفاده از ناکامی ها و نقاط ضعف سیاسی و اقتصادی و مشکلات معیشتی به وجود آمده برای مردم امریکا سعی دارند رقیب خود را از میدان خارج کنند و قدرت را در انتخابات بعدی در دست گیرند، طبیعی است که اولویت بایدن و حزب او هم فائق آمدن بر مشکلات داخلی امریکا بر حفظ قدرت در انتخابات خواهد بود.بنابراین وی تلاش می کند تمام ظرفیت های داخلی و بین المللی امریکا را در راستای حل این مسائل بکار گیرد.
در همین راستا گفتگویی داشتیم با محمدمهدی صادقی پژوهشگر امنیت بین الملل و مسئول واحد بین الملل سازمان بسیج دانشجویی که متن کامل آن در ذیل آمده است:
* آقای صادقی با توجه به مشکلات و مسائلی که دولت جو بایدن در سطوح مختلف با آنها مواجه است، تحلیل شما از اهداف گوناگون سفر اخیر بایدن به منطقه چیست؟
در مجموع اهدافی که امریکا از سفر بایدن به منطقه دنبال میکند، میتوان چنین گفت که مهم ترین آن ها عبارت است از حل مسئله انرژی و چالش های اقتصادی امریکا، و همچنین اعلام حمایت از رژیم صهیونیستی برای جلب اعتماد اسرائیل جهت برخورداری از حمایت های سیاسی و اقتصادی لابی صهیونیست ها در امریکا.
اما از تمامی این ها که بگذریم، در یک جمله مهمترین هدف سفر بایدن،مقابله با افزایش نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه بود. بر اساس اظهارات ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه امریکا پیش از سفر بایدن، یکی از موضوعاتی که بایدن در سفر به سرزمین های اشغالی و عربستان پیرامون آن گفتگو خواهد کرد، گسترش نفوذ و افزایش عمق استراتژیک ایران در منطقه است.
همچنین جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید و بنی گانتس، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، در اظهاراتی مدعی شدند که امریکا و اسرائیل به دنبال ایجاد یک اجماع منطقه ای علیه ایران هستند که به نظر می رسد این ائتلاف با توسعه ی ایران هراسی در منطقه و به بهانه قدرت هسته ای و موشکی جمهوری اسلامی و با محوریت سنتکام خواهد بود.
هدف دیگر بایدن اطمینان دادن به حمایت امریکا از رژیم صهیونیستی بود.به عقیده بسیاری از کارشناسان یکی از مهم ترین اهداف سفر بایدن به منطقه و سرزمین های اشغالی، حمایت از دولت در حال فروپاشی اسرائیل است.
در واقع روسای جمهور امریکا برای آنکه حمایت های لابی یهود و صهونیسم در امریکا را داشته باشند، باید حمایت خود از دولت اسرائیل را نشان دهند و تعهد به حمایت از امنیت و رفاه صهیونیست ها را تصریح کنند؛ لذا بایدن نیز تلاش می کند با حمایت های سیاسی و اقتصادی از صهیونیست ها برای کمک در حل برخی چالش های داخلی ومنطقه ای آنان، بتواند همچنان حمایت صهونیست ها از خویش را حفظ نماید.
از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی برای تسریع در روند عادی سازی روابط با عربستان سعودی، نیازمند به حمایت صریح و علنی و رسمی امریکا است که این سفر و حضور بایدن در سرزمین های اشغالی و دیدار با مقامات رژیم، این هدف را تامین می کرد.
سومین هدف عمده بایدن از سفر به منطقه تشکیل ناتوی عربی بود. همانگونه که شاهد بودیم با نزدیک شدن زمان سفر بایدن به منطقه، یک جنجال تبلیغاتی و روانی در میان کشور های عربی منطقه و احتمالا از سوی عربستان و اردن و…، ایجاد شد که حاکی از تشکیل ناتوی عربی و ائتلاف عبری-عربی با مشارکت کشورهای نزدیک به غرب بود.
اما با توجه به گزارشات منابع غربی و صهیونیستی، رویکرد سفر بایدن به منطقه در این موضوع، بیشتر از آنکه به ناتوی خاورمیانه و امثالهم مربوط شود، ناظر بر تدارکات و تفاهماتی با محوریت فرماندهی مرکزی امریکا در منطقه(سنتکام) بود که اسرائیل نیز به آن پیوسته است.
* نظر شما پیرامون مطالبی که درباره پیوست عربستان به پیمان ابراهیم مطرح شده چیست؟
بدون شک هدف دیگر بایدن از سفر به عربستان بررسی امکان پیوستن عربستان به توافق ابراهیم (پروژه صلح بین امارات متحده عربی و بحرین با رژیم صهیونیستی در کاخ سفید در اوت ۲۰۲۰) بوده است. در واقع بایدن درصدد آن است که در ادامه اقدامات دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، برای برقراری رابطه بین چند کشور عرب خلیج فارس با اسرائیل، با دادن تضمین امنیتی به عربستان برای مقابله با تهدید ایران، از سعودی ها بخواهد با اسرائیل رابطه برقرار کنند و علیه ایران هم پیمان شوند؛
امری که اگر تحقق یابد، ژئوپلیتیک منطقه دستخوش یک دگرگونی اساسی خواهد شد. رویکرد دولت آمریکا در الحاق عربستان به توافق ابراهیم و حمایت امنیتی از این کشور نشانگر آن است که حداقل در حال حاضر آمریکا چندان نسبت به مصالحه برای احیای برجام خوشبین نیست یا آنکه در تلاش است با افزایش ابزار های فشار منطقه ای خود، بتواند دست برتر را در مذاکرات داشته باشد.
با این حال موفقیت بایدن در این هدف ضعیف ارزیابی می شود و نهایت کاری که انجام می دهد تقویت همکاری جمعی منطقه ای علیه ایران و افزایش همکاری های پشت پرده میان اسرائیل و عربستان و احتمال آشکارتر شدن این همکاری ها و ارتباطات خواهد بود.
در ابتدای صحبت به حل مسئله انرژی و چالش های اقتصادی امریکا به عنوان یکی از مهم ترین اهداف بایدن اشاره کردید. لطفا در این مورد بیشتر توضیح بدهید.
با آن که بایدن در سخنانی موضوع انرژی را در سفر خود به منطقه کمرنگ کرده بود، اما برخی کارشناسان بر این باورند که موضوع انرژی یکی از محورهای مهم مذاکرات بایدن در سفرش بوده است. بایدن در تبلیغات انتخاباتی خود بارها گفته بود که عربستان باید “هزینه کاری را که کرده است بپردازد” که اشاره به ماجرای قتل خاشقچی به دستور بن سلمان و نقض فاحش حقوق بشر توسط عربستان در جنگ یمن داشت.
در سالهای اخیر فشارهای زیادی از طرف گروه های داخلی و بینالمللی حامی حقوق بشر به دولت آمریکا در قبال تغییر رویه با عربستان سعودی وارد شده است و نهایتا این بایدن بود که در شعارهای انتخاباتی خود وعده داد مسائل حقوق بشر را در اولویت کار خود قرار دهد. از این رو از روزی که احتمال سفر بایدن به عربستان مطرح شد، علیه این اقدام بایدن اعتراضات زیادی شد و بسیاری معتقد بودند از آنجایی که دولت بایدن از حمایت ضعیفی در کنگره حتی در میان دموکرات ها بر خوردار است و این اقدام ممکن است در انتخابات آتی به ضرر بایدن تمام شود پس بایدن با یک تصمیم سخت رو به رو بودکه نهایتا دیدیم سفر به عربستان تصمیم نهایی بایدن بود.
لذا می توان چنین گفت که بایدن تاکنون در سیاست خارجی اش نسبت به عربستان نگاه تند و منفی داشت و حتی اعلام کرد از این کشور در جنگ یمن حمایت نمی کند. اما اخیرا دولت آمریکا در روابط و نگاهش به عربستان دچار نرمش و تغییراتی شده و دلیل اصلی آن نیز احتمالا مساله انرژی است. در واقع بایدن و حزب متبوعش به کمک و همراهی عربستان در انتخابات آتی نیاز دارد چرا که به خاطر مساله تورم و افزایش قیمت بنزین در آمریکا موقعیت و جایگاه متزلزلی پیدا کرده اند.
می توان گفت که بایدن امیدوار بود در این سفر از ظرفیت تولید نفت عربستان استفاده کند و عرضه و تولید نفت را افزایش دهد تا به این شکل بتواند تا حدودی قیمت ها را کنترل کند. در واقع این معامله در حال وقوع است که آمریکا امنیت عربستان را تامین کند و ما به ازای آن بر اساس منافع آمریکا، عربستان بازار انرژی را مدیریت خواهد کرد.
پیش تر نیز ریاض به عنوان عضو تعیین کننده در کارتل نفتی اوپک پلاس، موافقت کرد که برای کمک به کاهش قیمت نفت خام در جهان، این گروه عرضه نفت را طی دوماه آینده بیش از سقف تعیین شده، افزایش دهد. بحران اوکراین و متعاقب آن تحریم های انرژی روسیه سبب بالا رفتن قیمت انرژی در دنیا شده است و همه می دانند که اروپا و تا حدودی آمریکا را با بحران جدیدی مواجه ساخته است.اما آن چیزی که به راحتی قابل پیش بینی نبود این بود که عربستان سعودی به عنوان متحد آمریکا و بزرگ ترین صادر کننده نفت در دنیا، بعد از شروع این بحران از سیاست های نفتی آمریکا علیه روسیه حمایت نکند!
واقعیت این است که مسائلی چون خروج ناگهانی آمریکا از افغانستان و خروج تدریجی نیروهایش از منطقه تا ناکارآمدی حمایت های آمریکا از اوکراین برای جلوگیری از حمله روسیه به این کشور، منطق جدیدی را به کشورهای منطقه از جمله دولتهایی که دهه ها امنیت و منافع خود را به حضور آمریکا در منطقه گره زده بودند تحمیل کرده است که باید برای تامین منافع و امنیت خود راه هایی جز وابستگی به آمریکا را امتحان کنند. بایدن امید دارد عربستان جایگزین نفت و گاز روسیه در شرایط ناشی از جنگ اوکراین باشد، اما به گفته کارشناسان انرژی، عربستان قادر به جبران کمبود نفت صادراتی روسیه نیست.
* با توجه به شرایط خاصی که آمریکا با آن مواجه است، آیا اهداف فوق به راحتی تحقق خواهند یافت؟
آنچه که پیرامون اهداف فوق باید مورد توجه قرار گیرد، این است که وضعیت امریکا در شرایط کنونی به گونه ای است که به علت چالش های داخلی از یک سو، و چالش های بین المللی نظیر مواجهه با تهدید روسیه و چین، که به دنبال آن راهبرد نگاه به شرق را دنبال می کند، به طور عملیاتی و واقعی قادر به حمایت جدی از رژیم صهیونیستی نخواهد بود.
خصوصا تهدیدات گسترده و پرهزینه ای که اسرائیل از سوی بازیگران منطقه ای در محیط پیرامونی خود از یک سو و از سوی دیگر در سرزمین های اشغالی و از طرف گروه های مقاومت با آن مواجه است، و همچنین با توجه به بحران های سیاسی داخلی جدی نظیر انحلال کنست و رقابت های احزاب اسرائیلی و نارضایتی شهرک نشینان از برخی سیاست های دولت اسرائیل که بخشی از چالش های پیش روی رژیم صهیونیستی است.
در موضوع تطبیع و عادی سازی روابط با اسرائیل هم باید گفت که در شرایط کنونی که برخی دولت های خودفروخته و خائن عربی و… در منطقه با نادیده گرفتن جنایات صهیونیست ها علیه مسلمانان و حتی علیه اعراب و جنگ های تاریخی اعراب با اسرائیل، تلاش می کنند تا با گرفتن امتیازات و انعقاد برخی توافقات اقتصادی و فناوری، ارتباط با رژیم صهیونیستی را عادی نمایند، بسیاری از ملت های منطقه بیدار شده و با هوشیاری نسبت به طرح خیانت بار عادی سازی روابط با اسرائیل واکنش نشان خواهند داد و ملت های ضداسرائیل با هوشیاری و اتحاد و بصیرت سیاسی، مانع از تحقق این طرح ضداسلامی و ضدانسانی خواهند شد.
این در واقع همان راهبرد مقابله با طرح عادی سازی است که از سوی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) نیز مورد تاکید قرار گرفته است، که در آن راه مقابله با عادی سازی روابط دولت ها با اسرائیل را، هوشیاری و واکنش و اتحاد ملت ها در مقابل چنین توطئه ای می داند.
پیرامون اجماع سازی امریکا علیه ایران و محور مقاومت نیز باید گفت امریکایی ها با تحلیل میدانی و قطعی فهمیده اند که مقاومت در شرایط فعلی در منطقه غرب آسیا بسیار قدرتمند تر از آن شده است که بتوانند دیگر به راحتی آن را از بین ببرند. در واقع انقلاب اسلامی با ترویج نگاه استقلال و عدم وابستگی و مقابله با سلطه پذیری و استعمار و دخالت بیگانگان، این آگاهی و فهم را برای ملت ها و دولت های منطقه ایجاد کرده است که استعمارگرانی نظیر انگلیس و فرانسه و امریکا و… هیچگاه نفع و سودی به مردم و کشور های منطقه نرسانده اند و تاریخ حضور استعماری آن ها در منطقه، همواره حاکی از دزدی و غارت و سرقت منابع و ثروت های سرشار منطقه است.
لذا امریکایی ها باید بپذیرند که حضورشان در منطقه دیگر مورد پذیرش ملت ها و امت اسلامی نبوده و با قدرتمندتر شدن مقاومت هم روز به روز هزینه حضور آنان در منطقه افزایش خواهد یافت. در واقع خون شهدای مقاومت و فرماندهان شهیدی نظیر حاج قاسم سلیمانی، حاج ابومهدی المهندس و… موجب تنومند تر شدن درخت مقاومت در منطقه و بیدار شدن ملت های منطقه شده است که اکنون در بسیاری از کشور های همسایه نیز فریاد مرگ بر امریکا و مطالبه ی اخراج امریکا از منطقه به گوش می رسد.
آنچه سایر دولت های نزدیک به امریکا، نظیرعربستان سعودی و… نیز باید توجه کنند آن است که از سرنوشت رهبران عربی نظیر قذافی و مبارک و بن علی و… که همواره همراه با سیاست های امریکا بودند، اما با سیاست دوگانه امریکا در شرایط بحرانی تنها ماندند و توسط ملت ها ساقط شدند درس و عبرت بگیرند و بیش از آنکه به وعده های پوچ و دروغ امریکایی ها اعتماد کنند و امیدوار باشند، بدانند که امریکا تنها تا آنجایی با آن ها همراه خواهد بود که منافعش تامین شود.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه