کتاب «بچههای فرات»، یک اثر داستانی مربوط به سال ۶۱ هجری قمری در کشور عراق و شهر کوفه است. این اثر برای مخاطبان نوجوان به رشته تحریر درآمده و محوریت کتاب مربوط به سه نوجوان به نامهای «سعد»، «علی» و «مالک» است که با وقوع حادثه کربلا باید تصمیم میگرفتند در چه راهی قدم بگذارند.
نگارش «بچههای فرات» با هدف جذاب بودن
در این نشست لیلا قربانی، نویسنده کتاب با بیان اینکه ۷ سال از زمان نگارش کتاب میگذرد و این کتاب اولین اثر داستانی من بوده است، گفت: زمینه اصلی فعالیتم فیلم نامه نویسی است و رشتهای که تحصیل کردهام تاریخ است.
وی افزود: سعی کردم کتاب «بچههای فرات» را بهگونهای بنویسم که ضمن ارائه یک روایت تاریخی، برای نوجوانان و جوانان جذاب و هیجانانگیز باشد.
نویسنده «بچههای فرات» در پاسخ به این سوال که دغدغه نوشتن این کتاب از کجا شکل گرفت، اینطور گفت: زمانی که در دانشگاه مشغول تحصیل رشته تاریخ بودم، داستانهای تاریخی را دوست داشتم. در زمان تحصیل نیز از موضوعات مختلف سوژههایی را در ذهنم ساخته و پرداخته میکردم. دغدغهای هم داشتم که درباره بانوان عاشورایی کار کنم و احساس میکردم در این حوزه کار نشده است.
ایدههایی که از کار تحقیقی بانوان عاشورا شروع شد
قربانی همچنین گفت: برای موضوع بانوان عاشورایی، یک کار پژوهشی رسانهای انجام دادم. بعد از آن ایدههایی داشتم و کتاب «بچههای فرات» هم از آن ایدهها شکل گرفت و اولین ایده بود. البته هنوز هم ایدههای تاریخی دارم که کار آنها مانده است.
سختی کارهای ادبیات دینی
حسن احمدی، منتقد آثار کودکان و نوجوانان در بخش دیگری ضمن عرض تسلیت برای سالروز عاشورای حسینی گفت: نوشتن کتابهای دینی جرات میخواهد. در نویسندگان این حوزه کمتر هستند کسانی که حرفهای کار میکنند. شاید هم ترس داشته باشند. ضمن اینکه ناشران نیز با نویسندگان این حوزه برخورد بدی میکنند.
وی افزود: وقتی سراغ کارهای دینی میرویم کارها شعاری میشود و در بعضی آثار مستقیم میروند سراغ سوژه اصلی [اشاره به سوژههای دینی که کتاب برای آن هدف اصلی نوشته شده] و خیلی در این کارها موفق نشدهایم.
احمدی همچنین گفت: با مطالعه کارهای دینی گاهی خواننده از مطالعه اثر فراری میشود. خوانندگان دوست دارند داستان بخوانند و در کتاب ماجراهایی افتاق بیفتد؛ داستان داری تعلیق باشد و اثر از شخصیت پردازیهای خوبی برخوردار باشد.
این منتقد گفت: درباره آثار دینی –گذشته- چون اطلاعاتی از آن زمان نداریم و شکل مکانهای آن زمان را نمیدانیم کار سختیهایی دارد.
نقدی به شخصیت پردازی کتاب «بچههای فرات»
قربانی در بخش دیگری در پاسخ به این سوال که آیا برای نگارش آثار خود سیری متصور شده بودیم و آیا قرار بوده تا جهان داستانی بسازید و چنین سیری ایا دامه خواهد داشت، گفت: سیر نگارش برای من متوقف نشده است و نوشتن برایم مانند یک بیماری [اشاره به وابستگی به نوشتن] است. این سیر تاریخی هم در آثارم ادامه خواهد داشت. درباره واقعه کربلا ورژن (نسخه) دیگری نوشتم که سال بعد آماده میشود. نوشتن برای ما یک نوع زندگی است مانند غذا خوردن و چای خوردن.
در بخش دیگری احمدی در توضیح درباره شخصیت پردازی کتاب «بچههای فرات» گفت: درباره باز سنی سه شخصیت اصلی کتاب اطلاع قوی نداریم. آنها در جایی مسئولیتهای بزرگ میگیرند و اسیران به آنها تحویل داده میشود. در جای دیگر شیطنتهای نوجوانانه از آنها سر میزند و این خلاء اثر است.
وی با اشاره به اینکه سن شخصیتهای محوری در این کتاب برایم جای سوال داشت، افزود: وقتی در زمان شخصیتی معرفی میشود رفته رفته خصوصیات مختلف همچون اخلاق و ویژگیهای جسمانی همچون لاغری و چاقی و… شخصیتها معلوم میشود. این موارد درباره شخصیتهای این کتاب به جزء یکجا دیده نمیشوند.
اهمیت لحظه پردازی در خلق داستان
احمدی گفت: مشخص است که این شخصیتها هم سن و سال هستند اما نویسنده، مخاطب را با اخلاق و رفتار آنها آشنا نمیکندِ؛ خانم قربانی کار فیلم نامه نویسی انجام میدهد در خلق آثار «لحظه پردازی» مهم هستند. در این کتاب لحظه پردازی و شخصیت پردازی دیده نمیشود. موقعیت خوب معرفی نمیشود.
این منتقد درباره توصیف ویژگیهای رود فرات مانند مواج بودن آن در داستان نقد کرد و گفت: وقوع موجهای بزرگ مربوط به دریاست اما اگر بپذیریم رود فرات هم در مقطعی طغیان کرده بازهم داستان در توصیف مکانها خلاءهایی دارد. داستان میتوانست پرکششتر شود.
وی گفت: البته کلیت کار خوب است و اما میتوانست بهتر خواننده را با خود همراه کند و تعداد صفحات آن زیاتر شود.
چرا سن شخصیتهای بچههای فرات مشخص نیست؟
قربانی در پاسخ به این سوال که در کتاب نکاتی وجود دارد که جزییات زیادی از آنها وجود ندارد و چرایی دلایل این موضوع ضمن با اهمیت دانستن نقد به کتاب برای پربارتر شدن آثار بعدیاش گفت: در جامعه عرب بچهها از سن ۸ الی ۱۳ سالگی نوجوان قلمداد میشوند در این سن نوجوانان شنا و تیراندازی یاد میگیرند. من چند بار برای شخصیتهای کتاب «بچههای فرات» سن تعیین کردم اما در نهایت دیدم اگر سن مشخصی تعیین کنم جالب نمیشود. برای همین سعی کردم از المانها (عناصری) استفاده کنم که مخاطب محدوده سنی شخصیتها را متوجه شود. احساس کردم با این کار مخاطب پویاتر میشود.
نویسنده «بچههای فرات» همچنین گفت: از نظر فضاسازی اثر درباره رود فرات واکنش نشان دادم. این رودخانه عریض و مواج است. حتی در مقاطعی از سال شنا کردن در آن ممنوع میشود. برای فضاسازی اثر به این اشاره نکردم که چه فصلی از سال است با توجه به اینکه واقعه عاشورا با عطش و تشنگی همراه است. اما از سرسبزی فضای داستان مشخص است که این فضا در حدفاصل اسفند تا اردیبهشت ماه است.
وی تاکید کرد: درباره شخصیتهای داستان عادت به خلاصه نویسی دارم و احساس میکنم اگر اثر طولانی شود از جذابیت آن کاسته میشود.
تفاوتی بین فیلم نامه و داستان
احمدی در بخش دیگری گفت: در فیلم ما تصویر میبینیم ولی در داستان و رمان نویسنده مجبور است اطلاعات فضا و شخصیتها را خودش به مخاطب منتقل کند تا خواننده بدانید با چه موقعیتی مواجه است. خواننده میخواهد وارد داستان شود.
وی افزود: اگر فیلمنامه نویس در کارش توصیف موقعیتها را انجام ندهد، کارگردان مجبور است خودش این کار را در تصویر انجام دهد و اگر کارگردان با –حوزه- داستان آشنا نباشد میتواند به فیلمنامه لطمه بزند.
این منتقد تاکید کرد: در کارهای دینی –تاریخی- چون زمان از وقوع رویدادها گذشته است نمیدانیم موقعیت چطور بوده است. برخی برای رفع تکلیف در مورد داستانهای دینی تاریخی یک نخل میگذارند تا فضای تاریخی ایجاد شود.
چند توضیح درباره فضای داستان «بچههای فرات»
قربانی در واکنش به این صحبتها گفت: قبیله بنی اسد شامل افرادی بودند که بخشی از آنها در بصره به کار تجارت مشغول بودند و جنگ آوران مشهوری بودند. یک بخشی هم در اطراف نینوا حضور داشتند و بادیه نشین بودند با اینکه در چادر زندگی میکردند اما متمول بودند.
وی افزود: دوست داشتم فضای داستان در یک روستا باشد. چون این قبیله در حاشیه فرات بود هم احتمال میدهم که در واقعیت بادیه نشین بودند و هم اینکه ممکن است به شکل روستایی زندگی میکردند.
نویسنده «بچههای فرات» ادامه داد: یک روستای کوچک برای این قبیله در داستان طراحی کردم که اطراف آن پر از نخل بود و دامهای زیادی داشتند و به دامداری مشغول بودند. در آن منطقه پستی و بلندی زیادی نداشتند و اسب دوانی در آن منطقه پر رونق بوده است.
وی گفت: احساس کردم اگر زیاد وابسته به داستان تاریخ باشم، جذابیت کارم کم میشود. تصور اینکه ۱۴۰۰ سال پیش افراد چطور زندگی میکردند سخت است.
اگر کتاب ترجمه شود مخاطب نمیفهمد!
احمدی در ادامه با اشاره به اینکه امیدوارم کتاب «بچههای فرات» ترجمه شود، گفت: ما چون بزرگ شده مکتب امام حسین (ع) هستیم با فضاهای این داستانها آشنا شویم. اما اگر روزی این داستان ترجمه شود یا اینکه ۱۰۰ سال بعد به دست کسانی بیفتد که با این فضاها آشنا نیستند نمیتوانند –فضای- داستان را درک کنند. مگر اینکه نویسنده از ابتدا کارش را محکم شروع کرده باشد.
این منتقد اظهار داشت: یکجایی نویسنده از سر ترس سراغ موضوعات نرفته است. ورود حبیب بن مظاهر به موقعیت داستان خوب در نیامده است؛ در داستان «بچههای فرات» کم فروشی شده است.
وی با بیان اینکه اگر داستان مربوط به زمان حال بود میشد از تخیل استفاده کرد گفت: برای شخصیتهایی مانند سما و بز داستان میتوانست کار بیشتری انجام شود.
تلاش نویسنده برای نقد نگاههای جنسیتی اقوام عرب
قربانی با بیان اینکه سلیقهام بهگونهای است که کار را کش ندهم، خاطر نشان کرد: میخواستم نگاههای جنسیتی که در جامعه عرب وجود داشت را در اثر نقد کنم.
وی گفت: ما برای وقایع تاریخی مانند حادثه عاشورا و دفاع مقدس که زمان زیادی هم از آن نگذشته است یک دنیای خیالی را بیاوریم و در حاشیه آن ماجرا –اصلی- را روایت کنیم؛ اثر را در قالب فیلم نامه میدیدم و این نقدهایی [اشاره به نقد شخصیت پردازی و فضا سازی] را که مطرح شد قبول دارم.
پیشنهاد منتقد به نویسنده…
احمدی در پایان گفت به طرح این موضوع پرداخت که وقتی سوژه میطلبد که کار بیشتری برای آن انجام شود باید متن بیشتری نوشته شود و این کتاب «بچههای فرات» هم میتوانست به جای ۱۳۵ صفحه در صفحات بیشتری باشد. وی همچنین برای نقد بهتر این کتاب به قربانی پیشنهاد داد تا این اثر را در جمع بچه ها و مخاطبان اصلی کتاب بخواند.
ثبت دیدگاه