چهارشنبه, ۷ آذر , ۱۴۰۳ ساعت ×
پ
پ



به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، داستان این کتاب درباره لاک پشت عجیب و غریب اما مهربان و دلسوز با دو لاک مادرزادی به نام «دولاک» و دوستش«قهوه‌ای» است. وضعیت ظاهری «دولاک» و ترس از تمسخر دیگران موجب می شود که او دیگر لاک پشت‌ها را ترک کند و در لاک تنهایی خود برود. حتی در دورهمی صبح جمعه کنار برکه لاک پشت‌ها هم شرکت نمی‌کند و دعوت‌های «قهوه‌ای» هم کارساز نیست. تا یک روز سرد بارانی در مسیر برکه، بر حسب اتفاق پرستوی آسیب دیده، کرم ابریشم گرفتار در طوفان و ملخ در حال غرق شدن در برکه را نجات می دهد؛ با آن‌ها دوست می‌شود و هر سه را با مهربانی از گزند باد و باران در لاک خود پناه می دهد. این کار خوب مهمانپذیری و دستگیری «دولاک» از دیگران به او انرژی مثبت، اعتماد بنفس و خودباوری می‌دهد تا در جشن دورهمی صبح جمعه لاک پشت‌ها نیز شرکت کند.

نویسنده، این کتاب را به «همسر و دخترش» که در دنیای کودکانه همقدم و همدلش هستند اهدا کرده است. وی به علت د لاک روی هم لاک پشت متفاوت و قهرمان داستان، نام کتاب را «دولاک» گذاشته است.

در بخشی از این کتاب آمده است: باد کمی شدیدتر شده بود. در راه «دولاک» برگی را دید که باد آن را بلند می‌کرد و روی زمین قل می‌داد. «دولاک» به برگ نزدیک شد و دید کرم ابریشمی به برگ چسبیده. «دولاک» خودش را به برگ رساند و به کرم ابریشم گفت: می‌توانم کمکت کنم؟

کرم ابریشم سرش را از زیر برگ بیرون آورد و دنبال صدا گشت. اما همین که چشمش به ظاهر عجیب و غریب «دولاک» افتاد برگ را ول کرد و خواست فرار کند.  باد او را به این طرف و آن طرف قل داد.

«دولاک» گفت: نترس، اسم من «دولاک» است و قصد بدی ندارم. کرم ابریشم وقتی صدای مهربان دولاک‌ را شنید ایستاد و گفت: باد برگ را از درخت جدا کرد و من به زمین افتادم و نمی توانم از درخت بالا بروم. دولاک گفت: اگر دوست داشته باشی می‌توانی تا آرام شدن باد در لاک من بمانی. آخر آنجا هم امن است هم گرم. همین موقع پرستو سرش را از لاک بیرون آورد. کرم ابریشم تا چشمش به پرستو افتاد فریاد کشید: که این طور؟ تو می‌خواهی من را پیش این پرنده بگذاری تا خوراکش شوم.

پرستو گفت: این طور نیست. «دولاک» راست می‌گوید این جا خیلی راحت است. قول می‌دهم با تو کاری نداشته باشم. بهتر است به ما اعتماد کنی. کرم ابریشم گفت: چطور می‌توانم حرفت را باور کنم؟ «دولاک» گفت: من به تو قول می دهم در لاک من در امان بمانی. کرم ابریشم که سردش شده بود و راه دیگری نداشت قبول کرد و با خوشحالی از سر و لاک «دولاک» بالا رفت.

مولف این اثر «مژده عباسی» زاده سوم تیرماه سال ۱۳۴۷ است. از وی پنج عنوان کتاب کودک و دو مجموعه داستانک به صورت انفرادی و دو عنوان تحقیق داستان های بومی و دو عنوان داستان کوتاه مشترک با پروانه ماندگاری و مجید ذاکری تا کنون وارد بازار کتاب شده است.

«دولاک»  ویژه گروه سنی: الف، ب، به نویسندگی مژده عباسی و تصویرگری ریحانه بهشتی است.

این اثر جذاب را نشر «سومیتا» بندرعباس  در ۱۲ صفحه و شمارگان: ۵۰۰ نسخه به قیمت: ۳۵ هزار تومان برای نخستین بار در سال ۱۴۰۱ چاپ و روانه بازار کتاب کرده است.



منبع

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.