پاپی درباره سبک شعری سایه بیان کرد: ابتهاج غزلسرایی بود که تحتتأثیر سبک عراقی شعر میگفت و علاقه فکری و عُلقهی زبانی آن، بیشتر به حافظ و شهریار نزدیک بود. او غزلسرایی متعهد بود که اعتقاد به تغییر در زبان غزل، براساس بافت زمان و ساختِ مکان عینی نداشت و میتوان گفت به جای یک گام در پیشِ روی غزل معاصر، به یک گام در پسِ آن التفات بیشتری داشت.
این نویسنده، رابطهای دو سویه بین شخصیت فردی و شعری زندهیاد ابتهاج قائل بود و دربارهاش اینطور توضیح داد: درواقع تجربه زیستی و زیسته تجربی این شاعر با شعرش کلافی عمیق خورده است. ابتهاج فرزند شعر دیروز بود و درواقع با شعرِ امروز اغیار بود؛ بهطوری که در طول عمر طویل خود، قادر به تغییر زبان در شعر نبود و همیشه به همان پارادایمهای کهن و مستقل شعر، توجه داشت.
عابدین پاپی مروری بر درونمایه اشعار سایه نیز داشت و گفت: ابتهاج شاعری تقریبا عارفمسلک بود که اغلبِ درونمایه اشعارش عرفانی-عاشقانه و در جوانبی اخلاقی است و به شعر تجربه و واقعیّت و شعر اجتماعی و انتقادی اعتقادی ندارد. زبان شعر ابتهاج زبانی متافیزیک و ذهنی است که بیشتر به وجودشناختی موجود در شعر کهن فارسی توجه و تمرکز ویژه دارد.
این منتقد و نظریهپرداز ادبی، نوع ایدئولوژی و تفکر زندهیاد ابتهاج را گرایش و تمایل به عرفان نظری و دنیای اشعار حافظ دانست و اظهار کرد: ابتهاج نه شاعری اجتماعی بود و نه دغدغه اجتماع را داشت، و نه اعتقاد به تفکر سوسیالیسم؛ بلکه جنبه فکری و جنبههای ادبی شعر او، گرایش و تمایل به عرفان نظری و دنیای فکر و زبان حافظ دارد. اینکه برخی وی را شاعری سوسیالیست میدانند کاملا حرف غلطی است؛ چون در بطن اشعار این شاعر، چنین تفکری یا احیانا رویکردها و پارامترهای سوسیالیستی به چشم نمیخورد یا حداقل با مؤلفههای سوسیالیسم تصادم ندارد؛ ازاین رو، شعر ابتهاج با اینکه تا مدتی تحتتأثیر شعر نیمایی است؛ اما مجددا به عقب بازگشت میکند و دوباره شعر کلاسیک و غزل عرفانی را برمیگزیند. تشبیه، استعاره، بسامد خیال و ایماژ و همگامی با غزل دیروز، از عمده خصیصههای سنتی و صنعتی شعر سایه به شمار میروند. ابتهاج را باتوجه به نوع تفکرش، بایستی شاعر دیروز برشمرد که بر معیار افکار دیروزیها در حرکت است و تقریبا با شعر امروز و مؤلفههای آن سر سازگاری و البته همذاتپنداری ندارد.
پاپی همچنین درمورد تأثیر شعر مرحوم امیرهوشنگ ابتهاج در زمان و مکان گفت: شعر ابتهاج نه با زمان است و نه فرازمان؛ بلکه فرزند زمان خاصِ خودش است که البته مردم ایران با چنین سبک شعری ارتباط میگیرند و از آن لذت میبرند. علت اصلی آن برمیگردد به علاقه وافری که به زبان شعر حافظ دارند و در ثانی نوستالژی معنوی همین مردم با چنین اشعاری کلاف خورده است. تغییر ذهنیّتها به همین سادگی نیست و من فکر میکنم جامعه ادبی ایران، همچنان تحتتأثیر چنین سبک و زبانهایی است.
ثبت دیدگاه