«کجا با این عجله؟»، دلستان پسر کوچکی است که در یک سرزمین خیالی به دنیا آمده و از همان لحظه تولد، سفری شگفتانگیز را آغاز کرده است؛ مدتی چهار دست و پا راه رفته؛ بعد بزرگتر شده و روی پاهای خودش ایستاده، شروع به دویدن کرده و همراه با برگ و باد و باران و پرنده و خزنده، جاده دور و درازی را پشت سر گذاشته است.
«کجا با این عجله؟»، تنها تجربه زیسته پیتر اچ.رینولدز، نویسنده و تصویرگر داستان نیست. این کتاب در نهایت سادگی، زندگی تک تک ما را روایت میکند و برایمان از فراز و فرودهای مسیر میگوید.
نویسنده در ابتدای داستان نوشته است: «این کتاب را کنار دستت داشته باش و هر وقت، کمی یادآوری لازم داشتی تا رویاهایت، جلوی نظرت بیایند، بازش کن و دوباره نگاهی به آن بینداز. این هدیه من است به تو.اگر خوب گوش کنی، دیگر صدای من نیست که میشنوی؛ صدای خود توست”
و راست هم میگوید. این داستان، ما را با خود همراه میکند تا آنجا که تک تک ما، جادهای را به خاطر میآوریم که خود پشت سر گذاشتهایم. در این مسیر، یکجاهایی به عقب برمیگردیم یا با شتاب کمتری راه میرویم تا بیشتر فکر کنیم و درست را از نادرست تشخیص دهیم. یک جاهایی هم تندتر میدویم تا زودتر به مقصد برسیم اما آنچه اهمیت دارد اینکه از رویاهامان دست نمیکشیم و برای رسیدن به آنها تلاش میکنیم.»
کتاب «کجا با این عجله؟»، ما را تشویق میکند تا در سفر یگانه و منحصر به فرد زندگی، رویاهای خود را دنبال کنیم و به بیراهه نرویم.
این داستان که به چاپ سوم رسیده را محبوبه نجفخانی به روانی ترجمه و «پرنده آبی» (واحد کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی) منتشر کرده است.
ثبت دیدگاه