گروه جامعه خبرگزاری فارس- عطیه همتی: اگر در گذشته هواداران یک گروه یا فرد خاص به چسباندن پوسترهای عکس او به دیوارهای اتاقشان بسنده میکردند و یا در سالهای بعد برایشان وبلاگ میساختند و آخرین اخبار و اطلاعاتشان را پست میکردند و بعدها برایشان در شبکههای اجتماعی صفحههای هواداری میزدند. باید بگوییم که هواداران در سطح افراطیتر و عمیقتر فضای دیگری را نیز تجربه میکنند که آنها را به نزدیکی فکری و ذهنی بزرگتر و بیشتری نسبت به آنچه طرفدار آن هستند میرسانند و آنهم «فنفیکشن»ها هستند. اصطلاحی که در ادبیات هواداری میان نوجوانهای امروزی بسیار باب است و میل به تولید آن باعث به وجود آمدن کانالهای فنفیک نویسی زیادی شدهاست.
فنفیکشن چیست؟
در تعریف فنفیکش یا به اختصار «فنفیک» آمدهاست: تغییر یا بزرگ کردن و بسط دادن و یا حتی تولید یک اثر داستانی توسط هواداران یک فیلم، سریال، کتاب و یا حتی گروههای موسیقی. به شکل سادهتر و مصداقی یعنی اینکه هواداران آنقدر غرق در دنیای یک تولید فرهنگی رسانهای میشوند که در تخیلاتشان برای آن قصهسازی میکنند و این قصهها را مینویسند و به اسم «فنفیک» منتشر میکنند. در این قصهها هوادار ممکن است، پیشبینیها، تمایلات و نظریههای خودش را به عنوان یک پیوستی به ماجرای واقعی اضافه کند. او ممکن است گاهی دلش بخواهد داستانهای رها شده در یک فیلم یا یک سریال را به شیوه خودش ادامه بدهد و یا حتی بزرگ کند و به نتیجه مطلوب خودش برساند. فنفیکها به خصوص آنهایی که برای داستانها و رمانهای محبوبی مثل هریپاتر نوشته میشوند، هیچوقت به شکل رسمی تایید نمیشوند بلکه موازی با مجموعه توسط دیگر هواداران خوانده میشوند.
فنفیکشن و ورود به دنیای نویسندگی!
برخی نویسندگان بزرگ مانند «جیکیرولینگ» نویسنده کتابهای هریپاتر نظر مثبتی نسبت به فنفیکها دارد اما معتقد است باید محدودیتهایی برایشان ایجاد کرد که به داستان اصلی ضربه نزنند. از طرفی برخی نویسندگان هم معتقدند فنفیکنویسی روی آثار مشهور توسط طرفداران به خلاقیتهای نویسندگی آنها کمک میکند و میتواند استعدادشان در این زمینه را شکوفا کنند چرا که فنفیک نویسی فقط مربوط به زمان حال نیست و در گذشته نیز خیلیها روی داستانهای کلاسیک و افسانهها فنفیک نویسی کردند و از دل آن قصههای بینظیری بیرون آمدهاست. به گونهای که مثلا یکی از شخصیتهای فرعی داستان را که احساس میکردند قابلیت بسط دادن دارد بزرگش میکردند و برایش داستانهای زیادی تولید میکردند و همین شخصیت فرعی خودش کاراکتر اصلی داستانی تازه و جذاب میشد.
فنفیکها در دنیای امروز
فنفیک نویسی در دنیای امروز به شرح و بسط کتابها و انیمیشن و فیلمهای معروف منتهی نمیشود. بلکه پایشان در هر فضای هواداری که پیرامون یک تولید فرهنگی و رسانهای وجود داشته باشد باز شدهاست. فنفیک نویسی با ظهور گروههای موسیقی کرهای و طرفداران نوجوان بیشمار آنها در جهان اوج گرفت و حتی با همین گروههای کرهای وارد ایران شد. فنفیکنویسها که اغلب نوجوانهایی بودند که طرفداران تیفوسی و دو آتیشه گروههای موسیقی میشدند همه علاقمندی و عشقهایشان را توی داستانهایی میریختند که با شخصیتهای محبوبشان احساس قرابت بیشتری کنند.
فنفیکشنها پر شد از داستانهایی که نوجوانها از روی تخیلاتشان برای سلبریتیهای گروههای محبوبشان مینوشتند و هربار تلاش میکردند درام جذابتری تولید کنند که از باقی هواداران امتیاز بیشتری بگیرند و بیشتر دیده شوند. طوری که فنفیکخوانی یکی از کارهای ثابت هواداران یک گروه خاص شد و گروههای چندصدهزارتایی برایشان ساخته شد. فنفیکنویسهای برتر خودشان نیز به شهرت میرسیدند و این خودش برای یک هوادار تبدیل به مساله جذابی میشد. آنها از روی فیلمها و عکسهایی که از خوانندگان و شخصیتهای محبوبشان میدیدند در مورد روابط و جزییات زندگیشان تخیل میکردند و حتی ممکن بود در این تخیلات خودشان را نیز وارد بازی کنند.
در دنیا سایتهای مختلفی برای انتشار فنفیکشنها وجود دارد که هواداران در آنجا به شکل دستهبندی شده داستانهایشان را منتشر میکنند.
نمایی از کنسرت گروه کرهای BTS که یکی از بزرگترین گروههای هواداری در جهان را دارد
فنفیکها در ایران چگونه راه یافتند؟
فنفیکش نویسی در ایران نیز در سالهای اخیر میان نوجوانان ایرانی بسیار باب شدهاست. اگر نوجوانهای ایرانی تا سالها قبل فنفیکهای فارسی برای کرهایها مینوشتند. به مرور پای فنفیکنویسی برای محتواهای رسانهای ایرانی به خصوص برای گروههای موسیقی نیز میان نوجوانهای ایرانی باب شد اما در ایران بسیاری از نوجوانها ترجیح میدهند به جای استفاده از واژه «فنفیکشن» از واژه «رمان» استفاده کنند. نوشتن و خواندن رمانهای هواداری یکی از مطالعات روزمره نوجوانان هوادار است و میتوان گفت جای کتاب را برایشان پر میکند. با این تفاوت که رمانهای هواداری هر روز به روز میشوند و داستانهای تازهای بر اساس اتفاقاتی که گروه موردنظر برایش رخ میدهد، تولید میشود که همین خواندن آنها را جذاب میکند.
وقتی فنفیکها آرزوهایمان میشوند
در ایران نیز سایتهایی هستند که رمانهای هواداری برای گروههای مختلف دارند. این رمانها چندین و چند قصه دارند و به شکل سریالی نوشته میشوند. بسیاری اوقات شاهد این هستیم که نویسنده در داستانهای خیالی که برای گروه موردعلاقهاش مینویسد خودش را نیز در نقش معشوقه سلبریتی موردعلاقهاش تصور میکند و پیرامون این موضوع تولید قصه و داستان عاشقانه میکند. او در داستانهایش در تمام اتفاقاتی که دوست دارد در فضای حقیقی حضور داشته باشد، حضور دارد و در این داستان با سلبریتی زندگی خیالی دارد. سایتها و کانالهای فارسی زیادی در ایران وجود دارد که پر است از داستانهای عاشقانه نویسندگان نوجوانی که در دنیای تخیلی معاشرت و همزیستی با سلبریتی موردعلاقهشان زندگی میکنند و از این همزیستی تخیلی برای باقی آدمها تعریف میکنند.
وقتی فنفیکها خطرناک میشوند
فنفیکنویسی و نوشتن رمانهای عاشقانه برای نوجوانان هوادار همیشه آرام پیش نمیرود. کانالهای هواداری مختلفی را میتوان یافت که در آن نویسندگان نوجوان به روایت عاشقانه بسنده نمیکنند و در تشویق همدیگر و یا برای تولید محتوای شگفتانگیز و بیرقیبتری نسبت به بقیه دوستانشان، داستانهای اروتیک تولید میکنند. داستانهایی که شرح و جزییاتی دارد که نشان میدهد رابطه پایش را از سطح هواداری فراتر گذاشته و به یک زندگی رویاگونه افراطی به شکل موازی رسیدهاست که خودش و بقیه را با این داستانسازیهای عاشقانه و جنسی تخلیه روحی و روانی میکند و آنها بابت این تولیدات توسط بقیه و حتی ادمینها تشویق میشوند.
وقتی ماجرا از حد خود میگذرد
هواداراها در طول روز آهنگهای گروه موردعلاقهشان را دائما گوش میکنند. محتواهای تصویری آنها را دائما میبینند. در جستجوهایشان بین کلوپهای هواداری میگردند و به جای مطالعه کتاب، داستانها و رمانهای هواداری میخوانند. تمام ساعتهای زندگی آنها پر است از لحظاتی که دارند با سلبریتی محبوبشان پر میکنند، حتی پول تو جیبیهایشان نیز خرج خرید بلیطهای کنسرت میکنند. سلبریتی لحظهای از آنها جدا نمیشود. سلبریتی که فقط در ذهنشان به آنها نزدیک است و آنها با این سبک زندگی نیاز به حضورش را هر لحظه بیشتر احساس میکنند اما در دنیا واقعی آن را ندارند و این باعث میشود که این خلاء روز به روز برایشان بزرگتر شود. چون این توهمات فکری نیاز آنها را بیشتر و دستیابی به سلبریتی محبوب را دورتر میکند. او که تا چند وقت قبل حالش با شنیدن یک آهنگ یا یک ویدیو از سلبریتی محبوبش خوب میشد دیگر با اینها راضی نمیشود و احساس میکند باید به او به هر طریقی نزدیکتر شود.
وقتی هوادار میخواهد از هویت هواداری جدا شود، اما نمیتواند!
هواداران بعد از مدتی از سطح هواداری فراتر میروند و نگاهشان به گروهی که طرفدارش هستند شبیه به یک فرقه میشوند که سلبریتی رئیس آن فرقه و قبیله میشوند. آنها مطیع و گوش به فرمان او هستند و حتی تلاش میکنند علاقههای شخصی و عادتهای ریز رفتاری او را نیز روی خودشان پیاده کنند. این درگیری هرلحظهای به روح و روان آنها آسیبهای جدی میزند. به طوریکه هوادار به خودش میگوید دیگر از این هواداری لذت نمیبرد اما انگار به آن احتیاج دارد و تحمل این درگیری هرلحظهای را ندارد چون او همیشه از این رابطه خیالی تشنه برمیگردد و همین باعث آسیبهای جسمی و روحی زیادی برای او میشود. چون او آنقدر هویت خودش را به این هواداری گره زده و حتی در میان دوستان حقیقی و مجازیاش این موضوع را آنقدر جا انداخته که نمیتواند خودش را از آن جدا کند و بدون آن احساس خالی بودن میکند.
مساله هواداری و فعالیتهای هواداران در سطوح مختلف موضوع تازهای نیست اما هربار شکل تازهای به خودش میگیرد. بارها دیدهایم هواداران یک فرد خاص ممکن است آنها را تشویق به یک رفتار غیرانسانی مثل درآوردن صدای حیوان کنند و یا تشویق به حضور پای صندوقهای رای یا حتی در کارهای خیر از آنها استفاده کنند. مقصد هواداری میتواند از این قدرت جمعیتی بزرگی که به شکلهای مختلف و البته قابل بررسی بدست آورده جمعیت خود را هربار به سمت و سویی تازه سوق بدهد که فقط بخشی از آن میتواند درآمدزایی برای خودش باشد. جمعیت در هر نظام فکری نشان از قدرت است. از همین رو بررسی مساله هواداری مهمتر میکند.
انتهای پیام/
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
ثبت دیدگاه