اخلاص، فروتنی و تواضع از ویژگیهای شهداست
دکتر جواد چپردار که از رزمندههای گردان حضرت علی اکبر و همرزم «حمید قاسمی» راوی کتاب «بچه بازارچه» است در روایت خود از آن روزهای هشت سال دفاع مقدس گفت: اخلاص، فروتنی و تواضع از ویژگیهای شهدایی مثل شهید مهدی عیناللهی بود. هنگام شهادت این شهید کنارشان بودم اما آنچه وی را به درجه شهادت رساند ترکش خمپاره نبود بلکه تقوا و اخلاص او بود.
چپردار از خواسته شهید دهقان در لحظه شهادت گفت: شهید دهقان یکی دیگر از شهدایی بود که با اخلاص خود به شهادت دست یافت. او در لحظه شهادت کنار من بود. او لحظه شهادت از من خواست تا سمت و سوی کربلا را نشانش دهم. من در آن لحظه تلاش میکردم تا جهتیابی کنم و کربلا را به او نشان دهم در حالی که پیش از من شهید دهقان با دستش به سوی کربلا اشاره کرد و در واقع ایشان بود که سمت و سوی کربلا را به من نشان داد. او رو به سمت کربلا زمزمهای کرد و لبخندی زد و بعد به شهادت رسید.
وی در انتها گفت: شهید مسلمی نیز از دیگر شهدای گردان حضرت علی اکبر بود که پس از شهادت، زمانی که به منزل شخصی او رفتیم، فهمیدیم وی یکی از فرماندهان یکی از یگانهای دیگر بود که در نهایت گمنامی میان ما به عملیات آمد و شهید شد. شهدای بسیاری مثل ایشان داریم که برای دیده نشدن تلاش میکردند و با اخلاص تمام شهادت نصیبشان میشد.
روایت خاطرهای از شهید محمدعلی ریاحی
دکتر رضائیان یکی دیگر از رزمندههای گردان حضرت علی اکبر از لشکر ۱۰ سیدالشهدا گفت: شهید محمدعلی ریاحی از شهدای گردان علی اکبر بود که پیش از ورود به گردان ما در اطلاعات عملیات لشکر فعالیت داشتند. قبل از ورود به گردان او را نمیشناختم و مصطفی بابایی او را معرفی کرد. نکته قابل توجه شهید ریاحی، چشم مصنوعی او بود که با وجود مجروحیت از قبل، به عملیات آمده بود. ریاحی در عملیات کربلای ۸ همزمان با فروردین ۱۳۶۶ما را یاری میکرد. عملیاتی که بسیاری از نیروهای آن هنوز از جراحات عملیات کربلای ۵ رنج میبردند.
وی ادامه داد: در این عملیات شهید ریاحی در پیشانی ستون عملیاتی ما حرکت میکرد. هنوز فاصله زیادی از خاکریزهای خودی نگرفته بودیم که ناگهان حجم بسیار زیادی از آتش دشمن آغاز شد و آنچنان شدت داشت که حتی خزیدن هم برایمان امکان نداشت. صحنه عجیبی بود. با این حال همچنان حرکت ستون ما ادامه داشت و متوقف نشد. فاصله ا با دشمن زیاد نبود تا به جایی رسیدیم که حرکت متوقف شد.
رضائیان در ادامه از لحظه مجروحیت شهید ریاحی گفت: شهید ریاحی سراغ ما آمد از وجود یک میدان مین که بتازگی از سوی دشمن نصب شده بود خبر داد. این میدان مین شب قبل از عملیات راه اندازی شده بود چرا که تا میدان مین اصلی هنوز فاصله زیادی داشتیم. با هر مشکلی از عرض میدان مین عبور کردیم و به ۱۰ متری خاکریز دشمن و میدان مین اصلی رسیدیم. شهید ریاحی در این میدان مین مجروح شد و پایش تا زانو خورد شده بود که بلافاصله ما کار پانسمان آن را آغاز کردیم و مجبور به عقبنشینیاش کردیم. ایشان با اکراه قبول کردند به تنهایی و آرامی از ما فاصله گرفت.
رضائیان در پایان افزود: کمی بعد هم در اثر ترکش خمپارهای مجروح شدم و مجبور به عقبنشینی شدم. در مسیر بازگشت و عقبنشینی به شهید ریاحی رسیدم که سینه خیز حرکت میکرد. از او خواستم که پشت سر من بیاید. به خاکریزهای خودی که رسیدم از بچهها سراغ شهید ریاحی را گرفتم که متوجه شدم مشکلی در مسیر برایشان پیش آمده که منجر به توقف و شهادت ایشان شده بود. گویا از سمت آن چشمی که مجروح شده بود روی یک مین رفته و شهید شده بود.
خواب مادر شهید ابوالقاسم کشمیری
مادر شهید ابوالقاسم کشمیری در این برنامه به روایت خوابی که از فرزند شهیدش دیده بود، پرداخت. این خواب نشاندهنده زمان شهادت فرزندش همزمان با نیمه شعبان و میلاد امام زمان (عج) بود. مادر شهید کشمیری اینگونه به معرفی فرزند شهید والا مقام خود پرداخت. شهید ابوالقاسم کشمیری در مقاطعی در گردان علی اکبر از لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود. ابوالقاسم کشمیری در ۱۸ فروردین ۱۳۶۶ ضمن عملیات کربلای ۸ به فیض شهادت نائل آمد.
شهدا به سنتهای الهی یقین داشتند
سردار حاج حمید رضا تقیزاده فرمانده سابق گردان حضرت علی اکبر(ع) هم با حضور در این برنامه به روایت خاطراتی از رشادتهای گردان خود در هشت سال دفاع مقدس پرداخت و گفت: شهدا به سنتهای الهی یقین داشتند و ماهها بدون توقف، شبانهروز در حال فعالیت در عملیاتهای مخلتف بودند. در قرآن امر شده است که: «استقامت کنید و با دشمن بجنگید و زیر بار ظلم و حرف زور نروید؛ هرچه دارید بیاورید.» بنابراین پدر و مادرهای شهدا نیز که تمام داراییهایشان یعنی فرزندانشان را در این راه دادهاند، به سنتهای الهی اعتقاد داشتند.
تقیزاده ادامه داد: سنت خدا میگوید به سمت من بیایید تا من هم به سمت شما بیایم. خداوند بصره میدهد. نمونه آن تصرف فاو به دست نیروهای ما بود که همزمان عراق مهران را تصرف کرد؛ اما در نهایت ایستادگی و مقاومت نیروهای ما سربلند شدند چرا که پیروزی ما و فرار نیروهای ارتش رژیم بعث، باعث شد از خود غنایم جنگی به جای بگذارند که همین غنایم تا پایان جنگ ما را تجهیز کرد.
وی ادامه داد: عملیات تکمیلی کربلای ۵ منتظر بودیم تا خدا نشانههای خود را بار دیگر نشان دهد و ما را در گردان حضرت علی اکبر یاری کند. ما با دو گروهان به خاکریزهای دشمن رسیده بودیم که دشمن با نفربرهای خود با نیروهایی بالغ بر ۲۰۰۰ نفر از میان خاکریزهای خودی به سوی کانال ماهی راه افتاد که جنگی ۳ساعته میان ما و دشمن شکل گرفت. درگیری بسیار سنگینی بود که با ایثارگریهای نیروهای با روحیه ما، دشمن تا بن دندان مسلح را شکست داد.
تقیزاده در پایان گفت: با پیروزی در این عملیات پیکر بسیاری از شهدایی که در عملیاتهای پیشین در مناطق تصرف شده دشمن مفقود شده بودند بار دیگر یافت شدند و به خانوادههایشان تحویل داده شد.
اجرای نمایش دفاع مقدسی
برنامه بعدی اجرای تئاتر توسط «حمید صبوری» با محوریت محتوا کتاب «بچه بازارچه» برگزار شد. در این نمایش قسمتهایی از کتاب و زندگی «حمید قاسمی»، نویسنده این اثر و خلاصهای از عملیاتهای او با شهید عبدالحمید صبوری همتآبادی و لحظه شهادت وی روایت شد.
رونمایی و معرفی کتاب «بچه بازارچه»
رونمایی و معرفی کتاب «بچه بازارچه» خاطرات حمید قاسمی با حضور نویسنده و خانواده او به همراه خانواده شهید همتآبادی بخش بعدی این برنامه بود.
پخش فیلم سینمایی «موقعیت مهدی»
فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» نیز پس از نماز مغرب و عشا در این برنامه برای علاقهمندان به نمایش درآمد.
ثبت دیدگاه