به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «دیدهبان صبح؛ نگران عصر» اثری در ژانر مستند داستانی است که به زندگی شهید مدافع حرم صفدر حیدری میپردازد. این کتاب توسط محمد محمودی نورآبادی به رشته تحریر درآمده و انتشارات خط مقدم به تازگی آن را در ۲۷۲ صفحه و ۹ فصل مجزا روانه بازار نشر کرده است. قیمت این کتاب ۸۶ هزار تومان است و از جمله نکات متمایز آن نسبت به سایر آثار مشابه طراحی جلد متفاوت آن است.
کتاب اینگونه آغاز میشود: «با شروع دههی سوم ماه آذر، هوای ارومیه حسابی برفی و مهآلود شده بود. پشت لایهی حباب نشسته بر شیشههای سالن، به سختی میشد تصویر ماتی از حرکت ماشینهای برفروب را دید و متوجه شد. فضای داخل اما گرم بود و پر سروصدا: کشیده شدن چرخهای چمدانها، بلندگویی که از تاخیر پروازها میگفت و خانمهایی که از پشت ویترینهای رنگارنگ، افراد را به خرید دعوت میکردند…»
در ادامه هم شهید صفدر حیدری اینگونه وارد فضای مستند داستانی کتاب میشود: «صفدر، بی اعتنا به همهکس و همه چیز، توی سالن فرودگاه قدم میزد و به موضوعی فکر میکرد که از هفتهی قبل ذهنش را درگیر کرده بود. هر چند دقیقه یکبار، به عقربهها و عددهای سیاه ساعت بزرگ زمینه سفیدی که در ته سالن آویزان شده بود، نگاه میکرد و باز به تابلوی آبیرنگی خیره میشد که زمان پروازها را نشان میداد…»
در فصل هشتم کتاب درباره یکی از عملیاتهایی که شهید در آن نقش داشته است، اینطور میخوانیم: «عملیات برای شکستن محاصرهی طولانی دو شهر شیعه نشین نبل و الزهرا، درست از صبح دوشنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۴ و با یورش به سمت روستاهای «تل جبین» شروع شد. از تل جبین عبور میکردند، باید حدود دوازده کیلومتر پیش میرفتند و از روستاهای «حردتین»، «معرسه الخان»، «رتیان»، «مسقان» و «مایر» هم عبور میکردند تا به نبل و الزهرا میرسیدند. النصره در تمام روستاها حضور فعال داشت و موانع و تجهیزات فراوانی هم پیشبینی کرده بود. در سمت راست این جبهه، داعش، با النصره هم مرز بود و اگر النصره تار و مار میشد یا عقب مینشست، نیروهای مقاومت با داعش هم مرز میشدند.»
در ادامه این بخش میخوانیم «در موج اول، بچههای قم و فاطمیون بودند که زدند و تل جبین را گرفتند. صحبت بود که روز بعد، تیپ امام سجاد (ع) وارد عمل خواهد شد. صفدر از فرصت استفاده کرد و سراغ تلفن رفت. صف تلفن باز شلوغ بود و همه داشتند خداحافظی میکردند. ایستاد تا نوبتش شود…»
در جای دیگری از این فصل آمده است: «صبح روز سیزدهم بهمن، گردان رزمی پیاده حضرت زینب (ع)، برای عملیات حرکت کرد. ایاز از سختی ماموریت آن گردان برای صفدر گفته بود و اینکه کار دیدهبانها و ادواتیها هم حسابی در میآید. آنطور که ایاز برای صفدر گفته بود، باید گردان حضرت زینب، همراه با بچههای قم، از جناح راست میزدند به روستای حردتین، و آنجا را تصرف میکردند. روستایی که به قول ایاز، قلعه اصلی تروریستها در مسیر شیخ نجار به دو شهر در محاصرهای نبل و الزهرا بود…»
گفتنی است شهید حیدری شخصیت محوری اینکتاب، چهارمین شهید مدافع حرم از شهرستان نورآباد ممسنی است که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه اعزام شده بود و در روز ۱۴ بهمن ۹۴ در جریان آزادسازی محاصره چهارساله «نبل» و «الزهراء» در شمال غرب حلب به شهادت رسید.
محمد محمودی نورآبادی نویسنده کتاب درجایی میگوید برای بهتر شدن کیفیت کار و آشنایی بیشتر با فضای محل شهادت شهید حیدری، سفری دو هفتهای به مناطق جنگی سوریه داشته و از شهرهای نبل و الزهرا و محل شهادت شهید، یعنی آخرین خانه از شهرک حَردَتین به طرف نبل و الزهرا بازدید کرده است.
صفحه اصلی » گروه » فرهنگ و هنر
ثبت دیدگاه