در ابتدای این نشست وحیده احمدی، شاعر درباره موضوع کتاب و ایدهپردازی آن گفت: کتاب «ضمیر متصل»، شعر خواستگاری است؛ موضوعی که تابهحال به این شکل جدی در ادبیات ما به آن نپرداخته بودند. فکر میکنم حافظه دوستان هم با من همراه باشد که معمولا بحث خواستگاری به نوعی با فکاهه و طنز همراه بوده است که بگوییم و با هم بخندیم؛ ولی این کتاب به بیان دغدغه دختران مجرد میپردازد. مخاطب اصلی کتاب دختران مجرد و پسرها هستند که بتوانند با خواندن این اثر با دنیای دختران آشنا شوند.
وی افزود: جرقه گفتن این شعرها، از سالهای دور اتفاق افتاده است؛ حدود ۱۰ غزل از این اشعار را در کتاب اولم با عنوان «شاید به جا آوردی» قرار داده بودم که از سوی انتشارات شهرستان ادب چاپ شده بود، و بعد با حمایت استادان و پیشنهادشان که گفتند مجموعه مستقل درباره خواستگاری منتشر کن، این اثر را منتشر کردم. دستکم درباره این موضوع ۱۰ غزل دیگر هم دارم که هنوز کامل نشدهاند.
این شاعر با اشاره به دغدغههایش گفت: دغدغهای در من بود؛ شاید بهخاطر اینکه چند خواهر دارم و این مسئله در خانواده بوده، دغدغه دختران مجرد در دوستان، اقوام نیز بوده است. جالب است وقتی برای بار اول شعرم را میخواندم فکر میکردم شخصی و احساسات خودم است؛ اما پس از پایان جلسه، دخترانی میگفتند که انگار این اتقاق برای ما هم افتاده و حرف دل ماست. درنتیجه منِ شخصی تبدیل شد به منِ اجتماعی. سعی کردم مسائل مختلف را مثل اعتقادات فرهنگی و اعتقادی، سبک زندگی و… را در این اشعار مطرح کنم. در این مجموعه شعر، یک موضوع واحد وجود دارد با مضامین مختلف؛ مثل آداب و رسوم خواستگاری، آمادهشدن برای اینکه خواستگار بیاید، اختلافات، خواستگاریکردن خانم از آقا، نحوه پذیرایی در جلسه خواستگاری و حتی یک خواستگاری در زمان پیامبر.
در ادامه شاعر، چند نمونه از اشعار این کتاب را برای مخاطبان خواند.
اسماعیل امینی، شاعر، طنزپرداز و منتقد اولین نکته درباره این مجموعه را بیسابقهبودن موضوع و پرداخت آن دانست و گفت: چنین کتابی در شعر فارسی سابقه نداشته است؛ اینکه مجموعه غزل درباره خواستگاری، آدابورسوم، تبعات، تحولات و تقابل میان آنچه که در سنت و تغییرات روزمره زندگی ما بوده است، داشته باشیم؛ بهویژه از منظر کسی که هم شاعر است و هم میتواند راوی عواطف و احساسات، یافتهها و چشماندازهای دختران جوان باشد. از این منظر کتاب منحصربهفردی است.
این شاعر درباره زبان کتاب بیان کرد: اگرچه زبان کاملا صمیمانه و رساست؛ اما بهخاطر اینکه شاعر تصمیم داشته به پیشینه شعر فارسی و آدابورسوم ما اشاره کند بخشی از زبان ادیبانه انتخاب شده است؛ ولی شاعر این هوشمندی را داشته که زبان ادیبانه مانع رسایی و صمیمیت نشود و بسیاری از تکیهکلامها، ضربالمثلها، کنایات رایج در زبان گفتاری را خیلی خوب توانسته است در اشعار بیاورد.
وی افزود: این را تأکید میکنم که غزل در طول تاریخ هزار سالهاش سخنگوی عشق بوده است و اسمش نیز برپایه همین است که غزل به معنای عاشقانه سخن گفتن است؛ اما سخنگوی عشق بوده است یا از منظر دیدگاه اساطیری یعنی صورت کمالی عشق، یا اغراض دیگری که بار شده است بر عشق، مثل برداشت عرفانی از عشق یا قصهگویی به شیوه شعر نظامی یا قصههای عاشقانه عامیانه. رایج بوده است که معمولا با اشارات تلویحی همراه بوده است؛ اما اینکه ما گونهای از غزل فارسی داشته باشیم که از عشق سخن بگوید ولی صورت وقوعی داشته باشد. یک زمانی شعر وقوعی داشتیم؛ ولی مردانه بوده است و در آن هم خیلی به مناسبات عاشقانه پرداخته نشده است؛ اما اینکه ما شعر وقوعیای و غزل عاشقانهای داشته باشیم بدون حرفهای کلی، تمثیلی و نمادین، بلکه با تکیه بر عینیت، واقعیت و رخدادهای مصداقی و موردی، این تقریبا هیچ پیشینهای ندارد. ممکن است قبلا تکشعر داشته باشیم ولی مجموعه نداشتیم. از این منظر هم کار، بدیع است.
امینی درباره محدوده ممنوعه بعضی مسائل اظهار کرد: ما در شرایط اجتماعی، تاریخی و فرهنگیای قرار داشتیم و هنوز هم داریم که سخنگفتن از بعضیچیزها محدوده ممنوعه حساب میشد و متاسفانه باتوجه به همه تحولاتی که در زندگیمان رخ داده است هنوز هم هست؛ مثل سخنگفتن از عشق از طرف زنان و دختران، بدون هیچ دلیل منطقی و شرعی. در ادبیات ترکی ما تعداد زیادی شعر عاشقانه حتی شعر محلی داریم که از زبان زنان و دختران جوان است، و تعداد زیادی ترانه نیز با پیشینه تاریخی گسترده؛ اما در ادبیات فارسی و ادبیات عرب این رسم نبوده است. اینکه خانم احمدی این فداکاری و جرئت را داشته است که مجموعهای از روایتهایی را که درباره تسلط یک نظام ذهنی، سنتی و آدابورسومی صحبت کند که بر زندگی، عواطف، انتخاب، سرنوشت و آزادی انسان چه زن و چه مرد – برای زنان شدیدتر ولی این سیطره نسبتبه مردها هم است- سایه افکنده است. بخش عمدهای از زندگی دختران به عهده آدابورسوم و اطرافیان به تعبیر شما در کتاب زنان همسایه است نه خودش؛ به نحوی که حتی سلام و علیککردن، احوالپرسی و حتی سکوتکردن هم برای زن جوان از طرف اطرافیان رنجآور و زندگیاش جهنم شود؛ درصورتی که اتفاقا در شادابترین لحظات عمرش باید باشد. به خوبی خانم احمدی از عهده این روایت برآمده است.
وی افزود: فداکاری دیگر این است که اشعار را از زبان اول شخص نوشته است؛ متاسفانه ما در برداشت و تحلیل شعر این خطا را هم در عوام و هم کسانی که اهل نقد هستند، داریم که هر روایتی که از زبان اول شخص است با سادهلوحی تصور میکنند که بیان تجربههای شخصی افراد است. این جزء بدیهیات تحلیل شعر و نقد ادبی است که راوی، سخنگوی همان واقعهای است که در شعر اتفاق میافتد و لزوما سخنگوی تجربههای فردی و شخصی شاعر نیست. درباره فروغ هم اینطور میگویند؛ ولی اینطور نیست و در تفسیر و برداشت از شعر، راوی نمونه مثالی حساب میشود. در نمایش و تئاتر، بازیگران را میبینید که حرفهایی میزنند؛ اما این حرفها حرفهای مؤلف و کارگردان نیست، بلکه بازی قصه است و حرف آن بازیگر هم نیست. متاسفانه ما در شعر این خطای تحلیلی را داریم هم نسبتبه اشعار گذشتگان و هم روزگار امروز. این کاری که خانم احمدی انجام داده است که آمده وقایع و روایتها را از زبان اول شخص نوشته است، به نظر من خدمتی است به شعر روزگار ما. نکته دیگر این است که غزل در طول هزار سال سابقه خود، سنتی را ایجاد کرده است که وقتی با آن مواجه میشویم چشممان به دنبال همان سنت است؛ سنت غزل تکیهکردن بر روایت کمالی و ایدهآلی از زندگی و مناسبات عاطفی بوده است و خیلی کمتر غزل وقوعی و مصداقی داشتیم؛ بهویژه در موضوعات عاشقانه. حتی موضوعات تجربی و شخصی را شاعران به گونهای بیان کردهاند که صورت نمادین داشته باشد. اشعار این مجموعه بدون تلاش شاعر برای اینکه تبدیل به اسطوره یا بیان نمادین شود، خودبهخود از حد پیام مصداقی ارتقا پیدا کرده و قابل تعمیم شده است.
اسماعیل امینی در پایان صحبت خود گفت: در این کتاب طرفیت ندیدم چون شاعر طرف انسان است و نگرانی این را نداشته که طرف دختران باشد یا پسران. خود انسان و عواطف انسانی برای او مهم بوده است و در این اثر، از این دوگانهسازیها هیچ نشانی نیست و خوشبختانه این نشاندهنده اشراف شاعر به روانشناسی انسان است.
محمدحسین نعمتی، شاعر درباره دغدغه شخصی خود در حوزه شعر گفت: یکی از دغدغههای شخصی من همیشه نسبت شعر و زندگی بوده است. احساس میکنم اگر اتفاقی قرار است در شعر معاصر ما بیفتد باید درباره این نسبت و عجینشدن این دو مقوله باشد. اگر ما در شعر معاصر حرفی برای گفتن داریم باید از زندگی برخواسته باشد. اشعار این مجموعه از نوع قالب غزل هستند و درباره جایگاه غزل معاصر میتوان گفت که غزل معاصر در زمان مشروطه که شروع شد پیشنهادهایی به غزل سنتی ارائه داد. بزرگان غزل آن زمان سعی کردند فضای شعری را به زندگی نزدیک کنند و از فضای کتابخانهای و تمثیلی دور شوند. اتفاقهای خوبی هم در دهههای اخیر در غزل افتاد؛ کارهای آقای نیستانی، پیشنهادهای آقای بهمنی و حسین منزوی داشتند که بعدها غزل اجتماعی و روایی آمد؛ اما متاسفانه احساس کردم که در دهه ۸۰ و ۹۰ با نادیدهگرفتن تجربهها و ظرفیت غزل ما برگشت به عقب داشتیم و دوباره برگشتیم به فضای کتابخانهای.
وی افزود: این نوع غزل در این کتاب، پیشنهادی به غزل امروز است. جوانانی که همسنوسال شما هستند بیشتر روی آورده بودند به غزل سبک هندی که کتابخانهای است و غمش مشخص نیست و مصداق ندارد؛ اما غم درون این کتاب، غم زمانه ماست و نماینده زندگی طبیعی دختری است که در فضای امروز زندگی میکند. اسم کتاب را هم دوست داشتم؛ حدسهایی میزدم و آن را به معنای مستقلنبودن هویت زن در جامعه میدانستم که حتما باید پیوستی داشته باشد؛ اما طرح جلد خوب نیست و باتوجه به اسم کتاب میتواند جلد بهتری در چاپ دوم برایش انتخاب کنند.
این شاعر در ادامه پیشنهادی برای پژوهشگران اجتماعی داشت: اگر شاعران به عنوان سنجنده (سنسور) جامعه، خیلی از مسائل را دقیقتر میبینند، این کتاب میتواند برای یک پژوهش خوب مرجع باشد که معضلات ازدواج دختران این زمان بررسی شود. یک گروه با استادان دانشگاه میتوانند چیزی بیشتر از این کتاب استخراج کنند. یکی از اهمیتهای این کتاب این است که میتواند یک مرجع باشد؛ موضوعاتی مثل سن شناسنامهای، مهلت کم آشنایی و ازدواجهای سریع، اختلاف سطح طبقاتی خانوادهها و نگاه ارزیابانهای که در خواستگاریها شکل میگیرد.
محمدحسین نعمتی درباره ویژگیهای دیگر این مجموعه شعر گفت: به دنبال تناسبات فانتزی ادبیات نباشیم و به آنچه که در اطرافمان میگذرد بپردازیم که این مورد در کتاب «ضمیر متصل» موجود است. جسارت و نجابت شاعر، باعث شده است که در اشعار کتاب هم جسارتی دیده شود. محترمانهبودن و مهربانانهبودن روایت هم بحث مهمی است. ضمن اینکه طنزی در اشعار وجود دارد؛ اما باز هم احترام دیده میشود. این کتاب میتواند مخاطب بسیار بالایی داشته باشد، و دهان به دهان و دست به دست بچرخد. پیشنهادم به ناشر مجموعه این است که از ظرفیتهای مخاطبان کتاب غافل نباشد. اگر کتاب به درستی معرفی شود، میتواند چاپهای متعدد بخورد و آن را در دست همه ببینیم.
در پایان نشست، وحیده احمدی، شاعر کتاب «ضمیر متصل» از کمتوجهی ناشر و مسئولان فرهنگی به معرفی و تبلیغ کتاب گله کرد و گفت: حالا که دخترم بزرگتر شده است خودم به معرفی کتابم میپردازم. شاید اینجا جایش نباشد، ولی من ۱۰۰ نسخه از کتابم را خریدم که به بقیه معرفی کنم و رایگان در اختیار مسئولان فرهنگی مرتبط قرار دادم؛ درصورتیکه مسئولان فرهنگی باید از این موضوعات بیشتر استقبال و حمایت کنند. کتاب شعری درباره بارداری دارم که خوب است در مطبها باشد و مادران باردار در زمان انتظار سونوگرافی بخوانند. به این موضوعات باید بیشتر توجه شود.
ثبت دیدگاه