شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳ ساعت ×
پ
پ

شهریار نیوز:

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محسن هجری یکی از نویسندگانی است که از او چندین رمان و داستان تاریخی برای نوجوانان و بزرگسالان منتشر شده است. «چشم عقاب»، «اقلیم هشتم»، «بی‌نشان‌های ارس» و «سایه‌های باغ ملی» از جمله آثار این نویسنده است. علاوه بر این‌ها، هجری کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» تألیف علامه نائینی از نظریه‌پردازان انقلاب مشروطه را چندین سال پیش برای مخاطبان امروز ساده‌نویسی کرد. همچنین، او مقدمه‌ای بر کتاب «لئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» اثر شیخ اسماعیل محلاتی را نوشته است که در دهه ۸۰ منتشر شد.

با توجه به تجربه این نویسنده و پژوهشگر در حوزه تاریخ و به مناسبت ۱۴ مردادماه، سالروز صدور فرمان مشروطیت با او گفت‌وگویی کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

– چرا درباره مشروطه برای نوجوانان کم کار شده است و داستان‌ و رمان کمی داریم؟

کم‌توجهی به انقلاب مشروطه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان می‌تواند چند دلیل عمده داشته باشد؛ از جمله این که مناسبت‌های تاریخی مهمی مانند انقلاب و جنگ در نگاه نویسندگان و ناشران ادبیات بیشتر مورد توجه بوده و به همین دلیل کمتر به تحقیق و نگارش درباره انقلاب مشروطه اهمیت داده شده است. درواقع کمتر به این موضوع توجه شده که انقلاب مشروطه چه تأثیری در شکل‌گیری مفاهیم سیاسی بعد از خود بازی کرده است. از جمله مفهوم «مردم» که تا پیش از انقلاب مشروطه جایی در فرهنگ سیاسی نداشت.

تا پیش از انقلاب مشروطه ما با دو مفهوم موازی سر و کار داریم؛ سلطان و رعیت! و نشانی از واژه «مردم» در ادبیات سیاسی دیده نمی‌شود. اتفاقی که در انقلاب مشروطه افتاد، مطرح‌کردن «مردم» به عنوان نیروی تعیین‌کننده‌ای بود که به خود حق می‌داد تا از حاکم و سلطان، حقوقش را مطالبه کند. درواقع زمانی که مردم در سال‌های ۵۶ و ۵۷ علیه رژیم سلطنتی انقلاب کردند، با کمک‌گرفتن از همین مفهوم بود که به خود اجازه دادند تا در برابر اقتدار سلطان قد علم کنند.

شاید اگر نویسندگانی که مضامین تاریخی را در داستان‌ها و رمان‌های خود به کار می‌گیرند، به این ارتباط توجه بیشتر داشتند، از کنار انقلاب مشروطه به آسانی عبور نمی‌کردند. به لحاظ تاریخی انقلاب مشروطه بعد از انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه سومین جنبش مردمی است که درصدد محدودکردن اختیارات پادشاهان و حاکمان برمی‌آید. در این دوره برای نخستین‌بار ادبیات و روزنامه‌نگاری با حرکت اجتماعی گره می‌خورد، زنان به میدان می‌آیند، قانون اساسی نوشته می‌شود، مجلسی با حضور نمایندگان مردم تأسیس می‌شود و تحولات دیگری که در اتفاق‌ها و حوادث بعدی ایران اثرگذار بودند.

– اگر نویسنده‌ای بخواهد به این سمت برود و درباره مشروطیت برای نوجوانان داستان تاریخی بنویسد، چقدر باید حواسش به تاریخ و تاریخ‌نگاری لابه‌لای داستانش باشد؟ چقدر نیاز است که داستان تاریخی منابع مستند داشته باشد؟

رمان و داستان تاریخی مانند هر ژانر داستانی دیگر در درجه نخست باید روایتی خواندنی به دست دهد تا مخاطب از آن لذت ببرد و با رغبت آن را دنبال کند. بنابراین داستان یا رمان تاریخی نباید مانند یک متن مستند تنها درصدد توصیف واقعیت‌های تاریخی باشد؛ بلکه باید دست مخاطب را بگیرد و او را به متن حادثه ببرد تا با احساس و عواطفش آن را درک کند. درواقع در داستان تاریخی ما از منظر نگاه نویسنده به یک حادثه تاریخی وارد می‌شویم و بعد از آن با کمک توصیف‌ها و فضاسازی داستانی، خود را در متن آن حادثه می‌بینیم. در این حالت طبیعی است نویسنده به بیان جزئیاتی بپردازد که شاید هیچ سندی برای آنها نتوان پیدا کرد؛ اما تا زمانی که این توصیف‌ها در چارچوب کلی آن حادثه تاریخی قرار دارند، جای نگرانی نیست. در داستان تاریخی اصل حادثه را از تاریخ می‌گیریم؛ ولی جزئیات آن را نویسنده بازسازی و توصیف می‌کند.

– تحریف تاریخ در کتاب‌های داستانی که ممکن است عمدا یا غیرعمد صورت بگیرد، چه آسیبی به مخاطب نوجوان کتاب می‌زند؟

یک نویسنده وقتی داستان تاریخی می‌نویسد، درواقع داستان خودش را از تاریخ می‌نویسد و مخاطب هم باید متوجه باشد که پیش از هر چیزی او مشغول خواندن یک اثر داستانی است و نه مستند تاریخی! بنابراین اگر با مطالبی مواجه شد که با تاریخ مطابقت ندارد، باید آگاه باشد که با توصیف‌های ذهنی و خیالی نویسنده مواجه است. نویسنده هم باید به مخاطب این واقعیت را بگوید که متن او در درجه نخست یک داستان است.

اما تحریف تاریخ در کتاب‌های داستانی آن زمانی اتفاق می‌افتد که ما اصل یک حادثه تاریخی را دگرگون نشان دهیم. به طور مثال داستانی درباره محمدعلی شاه قاجار بنویسیم که برای نمایندگان مجلس دسته‌گل می‌برد و از آنها تعریف و تمجید می‌کند؛ در حالی که می‌دانیم این پادشاه مستبد قاجار، مجلس شورای ملی را به توپ بسته و در نقطه مقابل این توصیف نویسنده، دشمن مردم بوده است. اگر به چارچوب حادثه تاریخی وفادار بمانیم، در آن صورت اجازه داریم در بیان جزئیات از توصیف‌ها و تخیل‌هایی بهره ببریم که ماجرا را برای مخاطب جذاب نشان دهد.

– برای خود شما به عنوان یک نویسنده چه چیزی در دوران مشروطه‌خواهی می‌تواند یک سوژه جذاب داستانی باشد و اگر بخواهید برای نوجوانان یک داستان یا رمان با مضمون مشروطه‌خواهی بنویسید، به سراغ کدام موضوع می‌روید؟

در داستان و رمانی که برای نوجوانان می‌نویسیم، این ضرورت وجود دارد که در شخصیت‌پردازی، به سراغ نوجوانان برویم تا در آن روایت داستانی نقشی اساسی بازی کنند. تا آنجا که در اسناد تاریخی داریم، خلاف انقلاب و جنگ، نوجوانان نقش مهمی در انقلاب مشروطه نداشته‌اند. شاید هم به همین دلیل باشد که نویسندگان کمتر به سراغ این مقطع رفته‌اند؛ در حالی که به طور مثال در جنگ نوجوانان حضور فعال داشتند و به همین دلیل نویسنده این امکان را داشت که در شخصیت‌پردازی روایت خود، از شخصیت‌های نوجوان سود جوید.

شاید بتوان از منظر یک نوجوان به طور مثال دستفروش، ماجرای به توپ بستن مجلس را تبدیل به یک داستان کرد یا درون‌مایه‌هایی از این دست که برای مخاطب نوجوان جذاب باشد؛ ولی در هرصورت اگر به این ضرورت واقف شویم که باید از طریق فضای داستانی، مخاطب نوجوان را به دوران انقلاب مشروطه ببریم، در آن صورت بنا به تجربه‌های پیشین، سوژه داستانی مناسبش را هم خلق خواهیم کرد. به عبارت دیگر اگر نویسنده با یک موضوع ارتباط درونی برقرار کند، برای تبدیل آن موضوع به روایت داستانی، سرانجام تکنیکش را هم پیدا خواهد کرد.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.